سایر منابع:
سایر خبرها
ایستی تا جنازه را بیاورند اما در همان چند دقیقه با چهره های عجیبی روبرو می شوی. یک نفر از شدت گریه و زاری بر روی زمین از حال رفته، یک نفر بخاطر غم از دست دادن عزیزش در شوکی فرو رفته است و یک نفر هم سرش را به دیوار گذاشته و آرام گریه میکند؛ تا می آیی به خودت بیایی که کجا هستی و روزی هم تو باید بر روی سنگ غسالخانه بخوابی تا غسلت دهند یک دفعه با صحنه ی عجیبی رو برو می شوی! دختری که با ...
شده تا آموزش مبارزه با سلاح های شیمیایی را ببینیم تا اگر بمباران شیمیایی صورت گرفت، بتوانیم به مردم کمک رسانی کنیم. این پزشک فداکار افزود : بعد از چند بار بمباران شیمیایی که توسط عراق در جبهه ها صورت گرفت و امدادگری که در این خصوص انجام شد، سال 66 صدام شهر حلبچه عراق را بمباران شیمیایی کرد؛ در آن زمان بنده تازه از بیمارستان به خانه برگشته بودم و وقتی تصاویر فاجعه حلبچه را از تلویزیون ...
.... جنازه پیرزن سنگین وزن میان حوضچه در انتظار دست های محبوبه خانم است. مریم تند تند ماسک روی صورتش را جابه جا می کند. ترکیب چشم های سبز و ابروهای پهن تیره اش بالای سطح سفید ماسک ترسناک به نظر می آید. تند تند سرفه می کند و از بوی کافور شکایت دارد. اینقدر اینجا می مونم تا از بوی کافور بمیرم یک سال می شه که آسم گرفتم. وقتی به سرنوشت مهری خانوم فکر می کنم با خودم می ...
رو باز می کردن، صدای جیغ و گریه خانواده متوفی می ریخت تو سالن شست وشو.... خیال کن هر روز یکی از ساعت 8 صبح تا 4 بعدازظهر جلوت گریه کنه و فریاد بزنه. بعد از اینکه پنجره ها رو بستن تازه فهمیدیم بی قراری و بی حالی ما به خاطر زنده هاست. گزینش در بهشت زهرا سخت است پرستو دختر 35 ساله ای که حقوق خوانده و یک سال از حضورش در غسالخانه می گذرد، می گوید: خیلی ها اینجا ثبت نام می کنند، اما هر ...