سایر منابع:
سایر خبرها
. فیلم هایی امریکایی هم در متن شعار دارند، ولی در اجرا شعاری نمی شوند. در فیلم من هم نشده است. حتی بعضی جاها مثل عصر یخبندان بلند بلند شعار داده ام که خارپشت ها... ولی واقعاً دلم می خواست یک میکروفون دستم بگیرم و بعد از فیلم هم جلوی سینما بایستم و بگویم خانواده ها در معرض خطر هستند. حواستان جمع باشد. این چیزی است که همیشه با دغدغه به سراغش رفته ام. فکر می کنم بارکد ...
فرصتی برای آدم می ذاره؟! توکه خونه ما رو بلدی؛ همین کوچه دوازدهم؛ یه خونه مونده به آخرین در؛ اون خونه آبی!... باورکن خیلی خاطرت رو می خوام! – نوکرتم! تومثل داداش خودمی؛ هرروز دلم برات تنگ می شه! – خب، از دیدنت خوشحال شدم...کاری نداری؟! – نه قربون معرفتت! یه سری به ما بزن؛ درخدمت باشیم! دومی به رسم ادب، دستش را چنگولی تکان می دهد و بای بای می کند ...
مینا (ترانه علیدوستی) به مرتضی (محمدرضا فروتن): بذار بهت بگم... من صبح که پا می شم، دلم می خواد کسی باهام حرف نزنه... می خوام از خونه که برم بیرون، کسی منتظرم نباشه که برگردم... دل کسی واسم تنگ نشه... کسی منو نخواد... می خوام تنها باشم... دو روز دیگه پا می شم، نگاه می کنم، می بینم پیر شدم، دستام خالی یه... هیچی ندارم از خودم... اگه ولم نکنی برم، دلم می پوسه اینجا مرتضی...! مرتضی: تو بند نمی ...
...! " دومی، صمیمانه اولی را بغل می کند و بعد از فشار دادن او، می خندد:" همین بغل؛کوچه دوازدهم؛ آخرین در! توکجایی رضاجون؛ چهار سالی هست که ندیدمت! " - ای بابا، مگه مشکلات زندگی دیگه فرصتی برای آدم می ذاره؟! توکه خونه ما رو بلدی؛ همین کوچه دوازدهم؛ یه خونه مونده به آخرین در؛ اون خونه آبی!... باورکن خیلی خاطرت رو می خوام! - نوکرتم! تومثل داداش خودمی؛ هرروز دلم برات تنگ می شه! ...