سایر منابع:
سایر خبرها
.... توبه برای نماز شب! آقا فرمودند: یک موقعی شاگرد شیخ بهاء - که دامادش هم شد، مرحوم لاهیجی - به شیخ بهاء بیان کرده بود: آقا! به دعایی که شما کردید و مطالبی که انجام دادید، من امروز 565 روز است که شب ها نماز شب می خوانم. آقا نگاهی به او کرده بود و گفته بود: عجب! پس برو برای همه آن ها توبه کن. گفته بود: آقا! برای چه توبه کنم؟! آقا فرموده بود ...
به گزارش اداره کل روابط عمومی استانداری یزد، پنج شنبه شب 24 تیرماه مراسم بزرگداشت یاد و خاطره زنده یاد حمیدیا استاندار اسبق یزد با حضور معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی و مدیرکل حوزه استاندار، مشاوران استاندار، سرپرست فرمانداری یزد، نماینده مردم یزد و اشکذر در مجلس شورای اسلامی، جمعی از مسئولان و مدیران استان، اساتید، معلمان، یاران، همسر و فرزندان زنده یاد حمیدیا به همت مؤسسه حضرت جوادالائمه(ع) و با ...
استاندار فقید یزد گفت: بیان خاطرات و منش و اخلاق درگذشتگان دارالعباده یزد برای نسل امروز بسیار اثرگذار است و می تواند همچون چراغی روشنگر فعالیت های روزمره باشد لذا برگزاری چنین نشست هایی نقش مهمی در ارتقای فرهنگ دارالعباده و دارالعلم یزد دارد. یادآوری می شود در این مراسم که با حضور جمع زیادی از اقشار مختلف و جمعی از مسئولان همراه بود، فیلم کوتاهی از زندکی و فعالیت های استاندار فقید یزد و صحبت های حجت الاسلام محمدعلی صدوقی نماینده ولی فقیه و امام جمعه فقید یزد پخش شد و جمع دیگری از دوستان و نزدیکان مرحوم حمیدیا به بیان خاطراتی از ایشان پرداختند. ...
.... ایشان چنان با حضرت امام(ره) رابطه نزدیک داشتند که امام راحل به دیدار ایشان می آمدند و سفارشاتی به ایشان می فرمودند؛ آیت الله طاهری شیرازی انسانی انقلابی بود. بهتاش ادامه داد: ایشان انسان وزینی بودند این طور نبود که احساسی عمل کنند؛ آیت الله طاهری شیرازی از اول انقلاب همراه و همگام با امام(ره) و انقلاب بودند و همیشه نیز به مردم را به همراهی با حضرت امام(ره) و انقلاب دعوت می کردند. ایشان ...
: همراه شیخ مرتضی به روضه ای در منزل آیت الله آقا میرزا موسی تهرانی، پدر آقایان مسجد جامعی رفته بودیم. عصر جمعه بود و ایشان قرار بود آنجا منبر بروند. نزدیک غروب بود و منبر ایشان طول کشید. علمای بزرگ تهران هم در آن مجلس حضور داشتند و مرحوم شیخ مرتضی صحبت از امام زمان(عج) کردند و همه ی علمای مجلس حال خوشی پیدا کردند و گریه می کردند. صحبت به وقت نماز مغرب و عشا رسید اما هیچ کس از جایش تکاننخورد و همه ...