سایر منابع:
سایر خبرها
گفت ناموس اسلام را بی پناه گیر آورده اند؛ نباید ساکت بنشینم. حدود سه ماه از نبرد سوریه با داعش می گذشت و هر بار منصور بی قرارتر می شد، می گفت حرم خانم زینب سلام الله علیها سرباز می خواهد، می گفتم منصور تو که نمی توانی بروی چرا اینقدر حرص می خوری؛ فقط سرش را تکان می داد. چند روز بعد گفت می روم تهران کار دارم، دو بار رفت تهران و برگشت؛ نگران شدم؛ ولی چیزی نگفتم. هر سفر حدود 10 روز طول کشید ...
...! تویی که راه نیاز را در دلم گشوده ای، اگر چه در میان دریای اسرار و حقایق ربانی نشسته ام، اما به آب کوزه ای نیز چشم دوخته ام و می خواهم جامع همه ی مراتب اولیا شوم، زیرا هر یک از آنها در کمالی خاص، ظهور بیشتری دارد. من در این زمینه حالی هم چون حال داود نبی (علیه السلام) دارم که با وجود داشتن 99 رأس میش به یک میش دوست خود نیز طمع ورزید. (1) دقوقی می گوید: حرص در امور دنیایی بد است، اما در عشق تو ...
قصدی برای لو دادنش، آنقدر دوست و آشنای آشپزخانه دار، دوروبرشان ریخته که ترسی برای آشکار کردن جای خوابشان ندارد...حرف های این زن تمام نشده، زن دیگری از راه می رسد با بچه نیمه جانی که روی دستش غش کرده...مادر می گوید، تا به حال پایش به مطب هیچ دکتری باز نشده، آدرس اینجا را از همسایه دیوار به دیوارشان گرفته، شوهرش کارگرخانه های مردم است. دکتر می پرسد: شیر خودت را به بچه می دهی؟ مادر سکوت ...