سایر منابع:
سایر خبرها
مدافع حرمی که با مادرش سربازی رفت +عکس
. رفیقم بود. وقتی رفتیم سوریه وسایلش را تحویل بگیریم. حرم حضرت رقیه رفتم و درست همان جایی که مجید در عکس هایش نشسته بود، نشستم و درد و دل کردم. گفتم هر طور که با حضرت رقیه درد و دل کردی حرف من همان است. اگر دوست داری گمنام و جاویدالاثر بمانی حرفی نمی زنیم. هر طور که خودت دوست داری حرف ما هم همان است. از وقتی شهید شده خیلی ها خوابش را می بینند. یک بار پیرزنی بی هوا آمد خانه ما و گفت شما پدر مجید هستید ...
سینما سینما نبود!
مخلباف آمده است، مادرش با رختشویی گذران عمر می کرد و محسن مخلباف حاصلِ یک ازدواج موقت است و در شناسنامه اش نام پدر ذکر نشده و کودکی اش در فقر مطلق گذشته است. قبل از انقلاب 4 سال زندان بود و فیلمِ “بایکوت” و “نون و گلدون” تصویری از مبارزاتِ او در قبل از انقلاب است. ظاهرا خانه ی او اکنون در حومه ی شهر کابل است ولی در ایران او را ساکنِ اروپا می دانند. بعد از خروجِ از ایران ...
منصوریان: هر جا می رویم پرسپولیس می آید!/ دعای 30 میلیون استقلالی پشت سر ما خواهد بود
طاهری بدهم که در حال تلاش است تا تیمش را با سرعت به زمین شماره 2 آزادی برساند. این را هم بگویم من با کریم باقری 20 سال رقیب بودم اما در همین تعداد سال دوست خانوادگی هستیم و با هم رفت و آمد می کنیم. نمی دانم چرا هر جا را ما می خواهیم پرسپولیسی ها هم می خواهند. سرمربی استقلال تأکید کرد: هر روز باید با اعضای تیم تدارکت مان به همراه 3 وانت به یک زمین تمرین دیگر برویم و محل تمرین را عوض کنیم. به ...
قتل همسر دوم توسط آدم کش های اجاره ای / قاتل به افغانستان گریخت
ازدواج کرده که این خیالی بیش نبود. من و همسر دومم با هم زندگی می کردیم. اما با توافق او چند روزی هم برای سرکشی به خانه همسر اولم می رفتم و به فرزندانم سر می زدم. از چه زمانی مشکلات بین شما شروع شد؟ اوایل زندگی مان با هم اختلاف نداشتیم. حتی ثمره زندگی مان یک پسر دو ساله و دختری پنج ساله است، اما از یک سال و نیم پیش به یک باره اخلاق و رفتار همسرم تغییر کرد. کمتر به من و زندگی مان ...
سهم من از جهاد همسرم حفظ حجابم است
بار راهی شد و بعد از 40 روز در تاریخ چهارم اردیبهشت ماه سال 1393به شدت مجروح شد و به کما رفت و سپس به شهادت رسید. محرم در روند یک عملیات در یک و نیم کیلومتری حرم حضرت زینب(س) به علت برخورد مستقیم ترکش به گلو و دست راستش به شهادت رسید. به نظر شما چه شاخصه اخلاقی در وجود همسرتان بود که شهادت در راه خدا را نصیبش کرد؟ من 13 سال در کنار محرم زندگی کرده و همراهش بودم. همسرم را مردی خوش اخلاق ...
درآمد میلیاردی پاتوق دارهای تهران از معتادان
می دهد که بفهماند نشر اطلاعات خرج دارد. بعد از گرفتن مبلغ مورد نظر شروع می کند: ببین داداش این پاتوق رضا درازه الانم خودش زندانه و نوچه هاش اینجا رو اداره می کنن. به منم گفتن که حق ندارم پاتوق بیام به خاطر اینکه ازشون مواد نخریدم دیگه راهم نمی دن. هرکس میاد پاتوق، باید از پاتوق دار و آدم هاش مواد بخره وگرنه از پاتوق می ندازنش بیرون. قسطی حرف می زند و باید مدام سؤال پرسید که چند کلمه ای جواب ...
علم الهدی درجمع اصلاح طلبان!
تریبون اصلاحات قرار گرفته و برای آنان سخن گفته است! البته این تعجب با یک توضیح کم کم کمرنگ شد و آن هم یادآوری آنچه بود که علی الهی خراسانی از شاگردان امام جمعه مشهد این چنین گفته بود: آقای علم الهدی در جلسه ای خصوصی می گفت من هر روز می روم حرم و گاهی احمدی نژاد را لعن می کنم؛ البته مواضع علنی ایشان شاید به این غلظت نباشد. می گفت اگر امر دایر شود، بین احمدی نژاد و اصلاح طلبان، باید همه به اصلاح طلبان ...
چرا چهره های سینما و فوتبال جذب صحنه شدند؟/نبود سه ابزار اصلی برای بازیگران در سیستم بیمار تئاتر
انجام می دادند بر اساس گونه های مختلف تئاتر نو، بونراکو، کابوکی، کاتاکالی و تلفیقی از تمام این کارها.چند ورکشاپ با بچه های آن گروه گذاشتیم و فردی به اسم فرید پایا که کارگردان ایرانی فرانسوی بود هم چند کارگاه برای ما داشت و حاصل همه این کارگاه ها به همراه تمرین های مختلفی که انجام دادیم شد نمایش کرگدن که ما در تئاتر شهر انجام دادیم. من از آن به بعد روی این تنفس ها کار و تمرین کردم، ورکشاپ های مختلف ...
چندبار به همسرم تجاوز کرد، سرش را بریدم!
روز نو : از اینکه حمید را به طرز فجیعی کشته بود، عذاب وجدان نداشت. وقتی جسد را در صندوق عقب ماشین جاسازی می کرد مدام یاد روزی می افتاد که از تعرض حمید به زنش باخبر شد: وقتی زنم ماجرای تعرض را برایم تعریف کرد، با نقشه حمید را به خانه ام کشاندم. آنجا با قفل فرمان چند ضربه به سرش زدم و در حالی که مدام تکرار می کرد باز هم به زنت تعرض می کنم چاقو را برداشتم و سرش را بریدم . سوار بر خودرو ...
مادری با خاطره 5 شهید و فرزند مفقودش +عکس
علیها ) را چه می دهید، اینجا هم نتوانستم چیزی بگویم. وی ادامه داد: همسرم که می خواست برود به جبهه گفتم:" من را هم ببر"، گفت: "بچه ها را چکار می کنی" گفتم: بچه ها پای درخت زیر چادر مادرشان هستند. بزرگترین آرزوی این مادرشهید بازگشت پسر مفقود اش است این مادر بزرگوار گفت: پسری به اسم احمد داشتم، اوایل انقلاب رفت و دیگر به خانه برنگشت، خیلی دلم می خواهد صورت ماهش را حتی ...
هنرمندان چهره در مراسم خیریه/تبریک تولد 40 سالگی هاشمیان توسط فیفا/انتقاد شدید احمد ایراندوست از مد ...
اینستاگرام خود نوشت: دستان زحمتکشت را می بوسم.. و افتخار میکنم که هوادارهایی از جنس تو دارم.. دیروز افتخار دیدار این دوست عزیز رو داشتم و حرفهای کوتاهی که به من زد مسوولیتم رو بیشتر کرد.. امیدوارم بتونم اندازه مهربونیتون باشم.. جواد نکونام در جدید ترین پست خود نوشت: در بهشت عاشقی و در کنار حرم نورانی امام مهربانی، حضرت رضا(ع) دعا گوی شما عزیزان هستم ...
یک روز زندگی با دلهره خانواده یک محیط بان+عکس
گوید اگر محلی ها کمک نکنند نمی شود شکارچی ها را فراری داد: تو منطقه ما چند سالیه که مشکلی پیش نیومده. البته درگیری زیاد بوده ولی فقط چند سال قبل در میبد یک شکارچی کشته شد. محیط بان هم رفت زندان و چند بار اومدن کارشناسی کردن و حکم اعدام بریدن که به سختی تونستن رضایت شاکی رو بگیرن. حالا با این وضع نگاه سازمان محیط زیست اینه که نیازی نیست ما سختی کار داشته باشیم، چون داریم با هزینه دولت می ریم جاهای ...
بازخوانی خاطره های یک شهید قرآنی از زبان هم رزمش
جنگ بود، خاطره ای را برای خبرگزاری ایکنا ارسال کرد که در ادامه می خوانیم . بازخوانی خاطره ای از یک فرمانده قرآنی دوران دفاع مقدس بیست و دوم تیر هر سال نگام به تقویم می دوزم تا مبادا خاطرات آن مرد عارف روحانی حتی برای لحظاتی از خاطرم محو شود. اولین بار بود بچه های شیراز را به تیپ المهدی(عج) فرستاده بودند. چون هر شهری یگان مخصوص خودش را داشت. به هر حال چند روزی نگذشت که با رسول ...
عکس های داغ بازیگرانی ایرانی در شبکه های اجتماعی
تولد” را هم در کارنامه دارند. مهرداد صدیقیان با این عکس از کودکی هایش تاکید کرد که از همان موقع بچه ژیگول بوده است و این اتفاق به سال های اخیر مربوط نمیشود. لیلا بلوکات با این سلفی از ریسک پذیریِ بالای خود خبر داد. چون چنین سلفی هایی تنها یک "پِخ” تا خورد شدنِ گوشیِ طرف فاصله دارند. درباره کپشنِ لیلا هم باید عرض کنم که خواسته اش کمی غیر منطقی است. زمانی هم که از بیرون غذا سفارش ...
عشقم به پرسپولیس را به هیچ چیز نمی فروشم/دل شکسته رفتم
نداشت و یکی از بزرگترین اشتباهات فوتبالی ام را انجام دادم. بهتر بگویم که بچه بودم و جوگیر شده بودم و مصاحبه ام بعد از بازی که با برنامه نود داشتم و حرفهایی که علیه آقای دایی زدم کاملا اشتباه بود و باید به حساب جوگیر شدنم گذاشت و هزار بار بعد از آن ماجرا اعلام کردم که اشتباه کردم و پشیمانم و از آقای دایی هم عذرخواهی کردم و دستش را هم می بوسم. علی دایی همیشه اسطوره بوده و هست و نیازی به تعریف و تمجید من ...
وزارت ارتباطات جلوی ارزان فروشی ایرانسل را بگیرد
...> مدیر عامل زیرساخت افزود: از طرفی برخی مشترکان تا انتهای سال قادر به استفاده از کل 100 گیگابایت نیستند لذا از این محل هم هزینه چندانی شامل حال اپراتور نمی شود و برخی عوامل دیگر که در نهایت نرخ مؤثر را روی هر گیگابایت برای اپراتور ممکن است به 7000 هزار تومان یا بیشتر برساند. وی خاطر نشان کرد: اگر این کاهش قیمت ها به نحوی انجام شود که سهامدار آن اپراتورها انگیزه ای برای توسعه تکنولوژی 4G در ...
از نماز و روزه استیجاری برای حفظ میراث مکتوب تا پارو کردن برف از مسیر زائران حرم
نزدیک به 6 دهه، و در هر روز، سه وعده، در حرم مطهر به اقامه جماعت پرداخت و در برخی صبح های زمستانی قم - که بیش از یک متر برف باریده بود -، قبل از اذان صبح و در حالی که درهای صحن مطهر هنوز بسته بود، به سمت حرم راه می افتاد و با پارو، برف های مسیر زائران به سمت حرم را کنار می زد. آیت الله مرعشی همچنین در همه سال های زندگی تلاش داشت تا از پارچه و لباس خارجی استفاده نکند؛ بلکه لباس و پارچه ...
درددل های حاج رسول رستگاری ؛ خاطره ساز برای آزادگان کشورمان و اکنون اسیر تخت بیمارستان
جنگی نصب می شد و حاج محمد امینی نسب راننده آن بود، کمرش را آسیب زد. شکمش پاره شده بود و روده هایش آویزان شده بودند. وقتی به هوش آمد، خودش را در آمبولانس و همراه چند مجروح دیگر دید. چیزی نگذشت که باز هم یک انفجار، آمبولانس را منهدم کرد و او به همراه مجروحان روی خاک ها افتاد. چشمش را که باز کرد، فهمید زنده است ولی مجروح کناری اش شهید شده بود. باز هم از حال رفت و این بار چشمش را در بیمارستان صحرایی ...
مشایعت درب های حرمین عسکرین(ع) توسط مردم هرمزگان
به گزارش جنوب ایران به نقل از فارس، درب های حرمین عسکرین(ع) که از قم برای انجام کار قلم زنی روی مس و نقره وارد بندرعباس شد و توسط مردم شهیدپرور استان هرمزگان از محل حرم شهدای گمنام تا حسینیه ثارالله بندرعباس مشایعت شد. مردم هرمزگان با حضور پرشور و شعف خود بار دیگر با ائمه اطهار سلام الله و شهدای اسلام تجدید پیمان کردند و نشان دادند دشمنان اسلام هرگز قادر به جدایی مردم ایران اسلامی از ...
این بچه بوی شهادت می دهد!
من گفت اگر اجازه سزارین ندهید وظیفه پزشکی من حکم می کند که عمل سزارین انجام شود. زمان ما به این راحتی ها اجازه این کار را نمی دادند و مردها به غیرتشان بر می خورد. دکتر گفت جان مادر و فرزند در خطر است همان جا نذر کردیم اگر مادر و بچه سالم باشند اسم فرزندمان را رضا بگذاریم و همین طور هم شد. از همان بچگی شهید بود شهید رضای من از همان اول شهید بود. دایی بزرگوارش از شهدای دفاع ...
سهم من از جهاد همسرم حفظ حجابم است
در راه خدا را نصیبش کرد؟ شهید از قصدشان برای رفتن به جمع مدافعان حرم به شما حرفی زده بود؟ از کنایه هایی که به مدافعان حرم زده می شود، نصیب شما هم شده است؟ بله، خیلی حرف ها شنیدم. خیلی ها گفتند که برای چی اجازه دادی برود؟ چرا باید تنهایی بچه های شهید را بزرگ کنی و از این حرف ها. حرف همیشگی من هم این بوده، آن حلاوتی که در 13 سال زندگی با محرم چشیده ام با همه عمر زندگی من ...
اسم حزب الله لبنان را متوسلیان پیشنهاد داد
می خورد می رفت طبقه بالا، اتاق حاج احمد یک اتاق سه متر در سه متر و قدیمی بود، سقفش هم چوبی بود و روی آن را پلاستیک زده بودند، راه که می رفتی لمبر می خورد، یک طاقچه هم داشت که قرآن، مفاتیح و یک ضبط روی آن بود، ما نشستیم... بعد از صرف شام سرگرم تعریف خاطرات بودیم که زنگ خانه را زدند، حاج احمد هیچ وقت نمی گذاشت اسلحه برداریم و از او محافظت کنیم. سال 60 و 61 هم بکش بکش بچه های سپاه بود، من در پادگان ...
اشکان خطیبی؛ مدیر، بازیگر و یا تهیه کننده؟
5 - 4 هزارنفر باشد، البته پیش از این کمی بیشتر بود. شاید بین 5 تا 10 سال طول بکشد تا یک بازیگر خوب پرورش پیدا کند اما دوبرابر آن زمان می برد تا مخاطب تئاتری تربیت کنیم، مخاطبی که تنها راه جذبش با پوستر تئاتر و انتخاب براساس نام ها نباشد؛ باید فکری کنیم. اکنون مخاطبان فرهنگسرای نیاوران، تماشاگرانی تربیت شده دارد. به خاطر دارم 4-3 سال قبل زمانی که نمایش خدای کشتار را در فرهنگسرای نیاوران ...
اگر حمایت ایران نبود داعش به بغداد می رسید/ جنگنده های آمریکا از داعش حمایت می کنند
خامنه ای در دیدارشان با خانواده های شهدای مدافعان حرم به موضوع بپردازم. گفتند داعش برای از بین بردن طرح اسلامی مقاومت در منطقه آمد. وقتی آمریکا در عراق شکست خورد و غده سرطانی “اسرائیل” در جنوب لبنان شکست خورد و طرح تکفیری سعودی جدید در منطقه با ناکامی مواجه شد و شرّ به صاحبش بازگشت، اینها خوش نداشتند ببینند ستاره مقاومت در جهان اسلام که منظورم جهان اسلامی شیعه و سنی است که ما در این طرح اسلامی ...
تک تیراندازی که در 40 روز 40 داعشی را به درک رساند
و برای بچه ها لباس و اسباب بازی خریده ام. اینها را ما تازه بعداً از دوستانش شنیدیم. حتی تمدید کرده بود که برنگردد. به خودم در تلفن گفت برنمی گردم و سردار طاهری که به خانه مان آمد گفت خیلی التماس کرد که بماند. اگر علی شهید نمی شد مطمئناً برنمی گشت و همانجا می ماند. شهید از زبان پدر من الان هر گاه به مسجد حضرت رسول(ص) که زمانی علی به آنجا می رفت می روم، دوستان می گویند علی در هر ...
صدام به افسرانش دستورخودکشی داد!
...؛ به خدا قسم که همه تان از زن کم ترید. زن های عراقی از شما برترند. باز به صورت ما تف انداخت و رفت. محافظانش شروع کردند ما را با چوب زدن؛ این در حالی بود که افسران عالی رتبه گریه می کردند و می گفتند: زنده باد صدام! بعد از پایان جلسه، محافظین صدام، ما را ترسو خواندند و به ما دشنام دادند. با خود گفتم: ترسو کسی است که از میدان نبرد فرار کند؛ شما ترسویید که در هیچ نبردی شرکت ...
زبان فارسی، از آشوب تا سامان
مایگی اش در پیش از اسلام ندارد. بر این بنیاد، هیچ خردمندی آنچه را که روزگاری در جزو دارایی کسان دیگری بوده و از دیرباز- به هر دلیل- به گنجینه ی نیاگانش راه یافته و سپس به ارث بدو رسیده است، تنها به این دلیلِ سست و ناپذیرفتنی که این ها از روزِ ازل از آنِ این خانه و دودمان نبوده اند و یا به این بهانه ی خندستانی که صاحبان اصلی این چیزها زمانی به خانه ی نیاگان من تاخته و اینها را از خود برجا گذاشته ...
ما اینجا بخوابیم تا سرمان را ببرند؟
در سوریه بوده، درباره سید حکیم پرسیدم که گفت: 50 نفر زیر دست سید حکیم هستند، 200 نفر زیر دست من هستند. به سید حکیم گفتم: تو که سه سال است می روی، 50 نفر زیر دستت هستند ولی زیر دست دوستت، 200 نفر هستند، که گفت: من 50 نفر ندارم. همراه چند نفر از دوستانم هستم. رفتار سید حکیم بعد از رفتن به سوریه با قبل از رفتنش تغییری داشت؟ خیلی تغییر کرد. بچه های ما طوری تربیت شده اند که با ...
حرف های دکتر احمد چلداوی درباره کتاب خاطراتش:تکریت 11 ، اردوگاه صلیب ندیده!
... اسارت آغاز شده بود. در آن لحظه تصور نمی کردم بچه های دیگری هم از گردان اسیر شده باشند. تک و تنها میان سربازات دشمن. چاره ای نداشتم، جز پذیرش سرنوشت و آماده شدن برای یک امتحان بزرگ. از اسارت نمی ترسیدم... از آن متنفر بودم. در آن لحظه ها تنها مرهم قلبم، یاد اسارت اهل بیت پیامبر(ص) بود. از شهادت هم نا امید نبودم، چون وضعیت زخم مکنده سینه ام خیلی بد و احتمال شهادتم را می داد. هر از گاهی با یاد شهدا و نزدیکی دیدار انها خودم را آرام می کردم. ...
می گفتند سیدحکیم ماهی 100 میلیون می گیرد و به سوریه می رود!
سخت و با گریه، التماس و هر نحوی که بود می خواستم او را از رفتن منصرف کنم. بعد گفت: ببین من می خواهم بروم، یکی دو ماه می روم و برمی گردم، گفتم: قول می دهی که دیگر نروی؟ که گفت: من این قول را به تو نمی دهم، به خاطر این که به حضرت زینب(س) قول داده ام که تا زنده هستم، از حرم دفاع کنم. با حرف های قشنگش یک جوری من را راضی و قانع کرد که واقعا کم کم راضی شدم. * از مجروحیتش بگویید. اولین بار ...