سایر منابع:
سایر خبرها
افشاگری مدافع ملی پوش از جلسات مدیران پرسپولیس؛ گفته بودند لیست را خالی می کنند / طاهری قرارداد دوساله ...
از کوره به در روند گله ای نیست شما که خودتان را مدیر میدانید چرا؟ اقای طاهری حضرت امام خمینی (ره) برخی از منافقین را گه توبه کردند بخشید یعنی رامین جنایتش از اونها هم بیشتر بود ؟ یا شما از امام بالاتری؟ اگر هواداران پرسپولیس غیرت داشته باشند تو همه بازیها رامین را تشویق و شما را لعن خواهند کرد. اقای محترم بزرگان پرسپولیس وساطت ایشان را کردند تو چکاره هستی؟ حرفهای زیادی دارم ولی اینجا ...
اشعار آیینی ویژه ولادت حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام
... من با تو از حصار غم آزاد می شوم با خواندن سرود تو دل شاد می شوم یک بار از خرابه ی دل بگذر و ببین از برکت قدوم تو آباد می شوم تا آن زمان که بیشه پر از رد پای توست آهوی دل سپرده ی صیاد می شوم از سنگ هم گذشتم و آهن شدم ولی ! دارم ز جنس پنجره فولاد می شوم ! عمریست زیر سایه ی دستت نشسته ام جز تو رضا ...
شیرین زبانی حافظ برای قوماندان تیپ فاطمیون
می کردم که چه چیزی لازم دارم و چه لازم ندارم. بهمن 79 برف سنگینی آمده بود تا جایی که تاکسی نمی توانست داخل کوچه شود. ما با چه سختی رفتیم تا سر خیابان سوار ماشین شدیم. فکر کنم حلقه ام 29 یا 18 هزار تومان شد. خودش نظر نمی داد و می گفت من در این چیزها نظری ندارم. حلقه هم نخرید و گفت: حلقه طلا برای مرد حرام است. بدون چک و چونه گفتم 14 سکه روزی که قرار بود عقد کنیم دوستم صبحش آمد ...
10 نمایشنامه از آرام محضری منتشر شد
......! توی کمپ، آدمایی هستن که بیشتر از یه ساله اینجان... تا چند وقت دیگه، همین جا یه قبرستون هم واسمون درست می کنن... فقط شیش نفر، توی این مدت مردن!... فؤاد: (به آمنه نگاه می کند) یا شاید هم باید یه اداره ثبت احوال اینجا درست کنن واسه اونایی که ازدواج می کنن و بچه دار می شن. حنانه: (رو به جمیل ) می بینی...! بهت که گفتم: از اینجا راحت نمی شه بیرون رفت. جمیل: (رو به حنانه ...
عصب روان شناسی(نوروسایکولوژی) تجربه دینی و معنوی
ناپایدار و اعتماد ناپذیر پیرامونشان آگاهی دارند، اسطوره هایی برای شناسایی راه و جایگاه خود در جهان هستی و سازگاری با زیست گاه پیرامونشان پدید می آورند. از این رو، خدایان، ارواح، دیوها و فرشته ها، یا دیگر سرچشمه های قدرت شخص واری را می آفرینند که می توانند با آنها قرارداد بسته و داد و ستد نمایند، تا در نتیجه، مهار زیست بومِ ناپایدار و اعتمادناپذیر خود را به دست گیرند. دومین عملگری که به گمان ما ...
وضعیت خانواده سپهر سرداری یک سال بعد از قتل
داغ سپهر می سوزد و سر دیگرش با دیدن لیلا ذره ذره آب می شود. شروع می کند به ناله و درد دل با سنگ قبر سپهر: سپهر مادرت دیگه حوصله هیچی رو نداره، وقتی من گریه می کنم زود اعصابش خورد می شه می گه گریه نکن. سپهر؛ تو که از بغل مادرت تکون نمی خوردی حالا یه ساله که پرزدی و رفتی؟ بعضی وقتا من و لیلا می شینیم تو خونه و از خاطره هات تعریف می کنیم. از بله گفتن های پشت تلفنات. از بی قراری هات برای لیلا ...
سرنوشت تکان دهنده دختری به نام ستاره
آزار بود، سروقت می رفت سرکار و برمی گشت. از وقتی تو زنش شدی به این حال و روز افتاد. تو دختریه مواد فروش مفنگی بودی. بابات خیلی ها رو بدبخت کرد، تو هم پسر منو! گمشو از این خونه برو بیرون دختره بی سرو پا!" جایی را نداشتم بروم. باید باز هم می رفتم به خانه قدیمی مان و متلک های معناد دار مادربزرگ را تحمّل می کردم. قبول آنچه در این سالها بر سرم آمده بود برایم بسیار سخت و ناگوار بود. دلم می خواست ...
کلوپِ دیوانه وارد می شود! باز خوانی یک اتفاق خنده دار به بهانه تحریم رسانه انگلیسی از طرف سرمربی لیورپول
ولی بازی های خارج از خونه رو نه! خرافاتی نیستما، ولی وقتی تو رو می بینم...! در زمان حضور کلوپ در دورتموند و پس از شکست برابر کلن؛ یورگن کلوپ بلافاصله پس از دیدن استفن می: ای بابا...شوخیت گرفته؟ گمشو دیگه! جدی انتظار داری الان باهات مصاحبه هم بکنم؟! همونقدر دوست دارم این اتفاق (مصاحبه کردن با تو) بیوفته که دوست دارم امشب دندون درد بگیرم! حتما چقدر هم به من قبل از بازی خندیدی ...