سایر منابع:
سایر خبرها
...> از آسمان نگاهت ستاره می خواهم اگر اجازه دهی با اشاره می خواهم به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم کنار شعر دو رکعت نشسته بنویسم شکسته آمده ام تا شکسته بنویسم و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم به شعر از نفس افتاده جان تازه بده و مادری کن و اینبار هم اجازه بده به افتخار بگوییم از تبار توایم هنوز هم که هنوز ...
شلمچه نیوز، “در سوگ امام جواد علیه السلام” سروده شاعر نام آشنای کشورمان استاد محمدرضا جعفری است که تقدیم همه سوگواران این امام همام می شود؛ خاطرم در نفسِ باغِ بزرگی پیداست جلوه یِ جُود و عطائی آنجاست و نگاهش چو سلامی زیباست ... او جواد است که چون خورشید است ! در دلِ کوثر و احسان و خراسان امشب غربتِ غم زده ام جاری شد و ...
پرس روی تخته سه لایی در راه پله خودنمایی می کند. بقیه راه پله ساده و معمولی است. استاد دم در آمده. سلامی و... . همان دم در نگاهم اسیر دیواری طلایی رنگ می شود که تابلوهایی زیبا بر آن نشسته اند. احساس می کنم شاعران شعر های بر دیوار به خوشامدگویی ام می آیند: هرگز شب را باور نکردم؛ چراکه در فراسوی دهلیزش / به امید دریچه ای دل بسته بودم.... / روزگار غریبی ست، نازنین.... شاعران دیگری ...
ریختند ساقیان بزم عشق و شور و مستی از شعف عاشقان را شهد شیدائی به ساغر ریختند در شب تزویج زهرا با علی از آسمان قدسیان گل بر سر زهرا و حیدر ریختند تا که چشم مهر و مه افتاد بر انوارشان بر نثار راه آنان نقره و زر ریختند در فلک خیل ملائک بال بر هم می زدند پیش پای شمع دل پروانه سان پر ریختند در بهشت آرزو از ...
...> چریک بود، اهل رزم بود و ورزیده، عملیات های ناممکن و گره های جنگ در کردستان به دست او باز می شد با این حال در مقابل مردم و قانون سرش خم بود، در همین دوران یا کمی قبل تر، وقتی در منطقه ای که شکار قانونی نبود، یک کبک را زده بود و مقام قضایی متوجه شده بود و گفته بود این کار غیرقانونی است! همراهانش جلو افتادند که این محمود کاوه است، فرمانده عملیات و ... خودش رفت روبروی مقام قضایی استاد و دست هاش را بالا ...
فرودگاه می روم تا به ایران بازگردم. راننده هموطن نیست اما صدای استاد در حال پخش است در همه مسیر. می پرسم اهل کجایید؟ می گوید مراکش می پرسم این موسیقی را که می شنوید می دانید از چه کشوری ست؟ ، ایران . یکی از همکارانش که در جمع راننده ها با او رفیق تر بوده چندی پیش این آلبوم را به او هدیه کرده. گفت معنای شعرها را نمی فهمد اما هربار می شنود آرام می گیرد. همه مسیر تا فرودگاه شاردوگل، شب، سکوت و کویر است ...
کشند تا شب وصل دیگربار فرا رسد و این آرام جان از سفر طولانی اش، به سلامت و سرخوشی بازگردد و جان عشاق را نوا یی مکرر دهد. باید به فریاد بگوییم : فخر هنر ایران، استاد شجریان! تاب ساز خاموش ات را نداریم و دل مجنون مان، از آسمان عشق ، بوی باران مهر را طلب می کند. زودتر به وطن بازگردید که نفس از انتظار در سینه مان حبس شده و معترفیم بی تو به سر نمی شود . جماعتی چشم به راه شجریانند و اصغر فرهادی، سینماگر ...
... شعر حضرت علی اصغر جیحون را با همین تعریف مقایسه کنید. مثلا می بینیم شاعر دو تا دیوان دارد مثلا هاتف هم به زبان عربی و هم به فارسی شعر می گفته انگار دو تا دیوان داشته اما فقط یک ترجیع بند آن مانده. بروید ریشه یابی کنید چرا؟ چیزی جز برجستگی اندیشه و زلالی زبان هست؟ نیست. یعنی امده عصاره فکر همه عرفا را جمع کرده و پاسخ به یک نیاز زمان بوده و خواسته از عرفا دفاع کند گل کرده است. اگر کسی بیاید ...