راه چاره افتاده هاشم طوسی موّاج می شویم و به دریا نمی رسیم پرواز می شویم و به بالا نمی رسیم این بال ها شبیه وبالند، ابترند وقتی به سیر عالم معنا نمی رسیم این چشمهای خیس و تهی دست شاهدند بی تو به جلوه زار تماشا نمی رسیم تا بی کرانه های حضور خدائی ات پر می کشیم روز و شب اما نمی رسیم باشد ...