سایر خبرها
بیمارستان را هم ند اشتم. ماد ر همسرم جنین را د اخل کیسه نایلونی گذاشت. سوار موتورم شد م تا آن را به پارک سرخه حصار ببرم و خاک کنم. مرد شانه هایش می لرزد و پاهایش سست می شود . می گوید : همسایه های مان عروسی د اشتند . توی کوچه شلوغ بود . سوار موتور بود م که ماموران کلانتری من را گرفتند . بازپرس مد یر روستا با توجه به اظهارات مرد د ستور د اد تا او را آزاد کنند . اما به متهم گفت بعد از اینکه همسرش بهبود پید ا کرد همراه با او د وباره به د اد سرا مراجعه کند . ...
، هردوی آنها را با لباس به حمام فرستادم و گفتم اول خودتان و بعد لباس هایتان را بشویید و بعد داخل اتاق بیایید. خلاصه شب را پیش من در هوانیروز بودند و همان شب با اصفهان و خانواده هایشان تماس گرفتند و به آنها خبر خوشحالی را دادند که من پیش آنها رفتم. صبح زود پس از خوردن صبحانه گفتند که ما می خواهیم به شهر اهواز برویم و گشتی بزنیم. به شهر اهواز رفتیم و داخل شهر بودیم که رادیو اعلام کرد که خرمشهر ...
خطر است. وی ادامه داد: شب گذشته همسرم حالش بد شد و به خاطر اینکه هزینه درمان نداشتم نتوانستم با اورژانس تماس بگیرم از طرفی داخل کوچه مان مراسم عروسی بود و به خاطر شلوغی محل آمبولانس به سختی داخل کوچه می شد. بعد مادر همسرم به خانه مان آمد و ماجرا را با او مطرح کردیم. به خاطر ناراحتی که به وجود آمده بود، تصمیم گرفتیم که جنین را در پارک سرخه حصار دفن کنیم به همین دلیل سحرگاه برای این کار ...