سایر منابع:
سایر خبرها
بین مشتریانشان استثنائات دندان گیری پیدا می شود. بعضی هاشون می رن می گردن توی شهر کنار سطل آشغالا ببینن چی پیدا می کنن. بعضی وقتا هم چیزای خوبی گیرشون می آد. چند وقت پیش، دم عید، یکی از همینا، می شناسمش، یه اتوی نفتی آورد که بفروشه. می گفت یه نفر دم یکی از ساختمونای الهیه شب عید گذاشته بودش کنار سطل آشغال. تا حالا همچین چیزی ندیده بودم. خیلی خاص و قدیمی بود. با سر به مغازه روبه رو اشاره ...
پایین من نگاه کرد و به تندی به من دستور داد که دکمه مانتو ام را ببندم. من اشتباه کردم و نمی دانستم که قوانین را نقض کرده ام. من در ایران به راحتی فارسی حرف می زدم و لغات جدیدی را یاد گرفتم. غداهای مورد علاقه ام قورمه سبزی، کباب برگ و ماست و موسیر را خوردم. صبحانه نان سنگک با پنیر، عسل، خامه، تخم مرغ و چای می خوردم. من قولم به مادرم را شکستم: عاشق شدم. من عاشق ایران خودم شدم، جایی که ...
در انتشار فرمایشات امام می کردند آن ها را می گرفتند با دست تکثیر می کردند چند نفر جمع می شدند، می نوشتند و می بردند در ادارات بانک ها و جاهایی که مثمر ثمر بود می چسباندند یا می انداختند و بر میگشتند. او با اشاره به اینکه دو شهید تا زمانی که انقلاب به اوج خود رسید مرتب درتظاهرات ها بودند یادآور شد: آن روزها مدرسه قلعه شاهرود پایگاه نیروهای مردمی به شمار می رفت چون هنوز بسیج و سپاه تشکیل ...
گذاشت بچه ها هم یا مغازه ها را فروختند یا تغییر شغل دادند. الان دیگر تهران را بگردید، فکر نمیکنم 10 نفر لحاف دوز را پیدا کنید. هنوز در مغازه بودم که چند زن پا به سن گذاشته به همراه یک دختر جوان وارد مغازه شدند و درباره قیمت دوخت لحاف و تشک و متکا پرسیدند. برای عروس! واقعاً برایم جالب بود که چطور با اینکه مغازه کناری پتوهایی شیک و جذاب و سبک و کم جا داشت برای سفارش لحاف دست دوز آمده بودند و ...