سایر منابع:
سایر خبرها
کشف و انتقال پیکر تعدادی دیگر از آتش نشانان شهید / "تغییر زمان تشییع" / "خبر عجیب" درباره تعداد مفقودی ...
.... پهلوان پیرزنی را که جلوی در نشسته نشانم می دهد و می گوید: پسر آن خانم هم همکار برادرم بود آنها هم آمدند فرم مفقودی پر کردند. پسر جوان و دختری از کلانتری بیرون می آیند انگار سنگینی ستون های پلاسکو آنها را خم کرده و سنگین راه می روند. دنبال آدرس فتوکپی هستند. از پسر جوان می پرسم شما هم مفقودی دارید؟ مرد جوان فرم را بالا می آورد و می گوید: بله پدرمان آنجا بود. پدرشان یکی از نگهبانان پلاسکو ...
سیر حاتم طائی
که خودشان را به شکل پرنده درآورده بودند. دخترها را تو این قصر زندانی کرده بود. حالا من شوهر سی و نه تا دختر بودم و سال بعد می شدم پدر سی و نه پسر. اما شیطان وسوسه ام کرد که چرا آن دختر آخری را هم نگیرم. رفتم و تا خواستم به آخری دست بزنم، بالش را تکان داد و من یکهو دیدم نشسته ام همین جا کنار دیوار، از آن روز، ساعت به ساعت منتظر آمدن همان پرنده ام. شب و روز حسرت آن مدت کوتاهی را می خورم که تو قصر ...
طرح آزاد شدن ویدئو را من دادم/ به مخملباف گفتم روزی مهدی هاشمی فرهنگی ایران می شوی/ ماجرای تاسیس مؤسسه ...
. یک بار که خواستم بپیچم زمین خوردم. یکی آمد موتورم را بلند کرد و کلاجش را که شکسته بود با سکه باز کرد و درست کرد. دو سه نوبت دیگر هم او را دیده بودم، اما اسمش را نمی دانستم. چند سال قبل خود آقای رادان [جانشین پیشین فرمانده نیروی انتظامی] این خاطره را برای من تعریف کرد و من تازه فهمیدم که او همان فردی است که به من کمک کرده بود. البته هنوز هم هر وقت موتور زمین می خورد به کمکم می آید! وسط ...
زیارتی بلیغ از امام هادی(ع)/ شرح زیارت جامعه کبیره
: جناب مستطاب تقیّ صالح سیّداحمدبن سیّدهاشم بن سیّدحسن موسوی رشتی تاجر ساکن رشت -ایّده الله- حدود هفده سال قبل (از تاریخ نگارش این متن) به نجف اشرف مشّرف شد و با عالم و فاضل صمدانی شیخ علی رشتی طاب ثراه به منزل حقیر آمدند و همین که رفتند، شیخ از صلاح و سداد سیّدحسن موسوی رشتی یاد کرد و فرمود: او قضیّه ی عجیبی دارد که در آن وقت مجال بیان آن نبود. پس از چند روزی با شیخ ملاقات کردم و او آنچه ...
قصاص، عاقبت مرد همسرکش
مرد 35ساله را شناسایی و بازداشت کرد هرچند این مرد در ابتدا منکر همه چیز بود، اما بعد به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: اگرچه همسرم را طلاق داده بودم اما به طور پنهانی با او ارتباط داشتم. شب حادثه به همراه برادرم و با خودروی پراید به مشهد آمدیم و من به داخل ساختمان محل سکونت همسر سابقم رفتم. در این لحظه فردی با همسرم تماس گرفت که او تماس را رد کرد. من که دیگر سوءظن پیدا کرده بودم با او درگیر ...
مروری بر تم های زنانه در جشنواره های تئاتر فجر
در جشنواره تئاتر فجر، زنان تا دهمین دوره نتوانستند جایزه ای در عرصه کارگردانی به دست بیاورند. در دهمین دوره جشنواره گلاب آدینه پدیده جشنواره شد و توانست با کارگردانی نمایش مرگ یزدگرد به عنوان کارگردان برگزیده انتخاب شود. چهاردهمین سال جشنواره تئاتر فجر مجال دیگری بود تا یکی دیگر از زنان بتواند جایزه کارگردانی را از آن خود کند. در این دوره، چیستا یثربی برای کارگردانی نمایش سرخ سوزان دومین جایزه را برای زنان کارگردان تئاتر به دست آورد. ...
هاشمی گفت: با دست پر از عربستان بازگشتم ولی احمدی نژاد همه این توافقات را بایگانی کرد
تابناک آذربایجان غربی: یار دیرین امام آیت الله هاشمی رفسنجانی دو هفته قبل در سن 82 سالگی دار فانی را وداع گفت، اما جایگاه او در سیاست ایران آنقدر رفیع بود که چه بسا تا مدتها شاهد بیان خاطرات، نظرات و ناگفته ها حول شخصیت او باشیم؛ شخصیتی که خود در زمان حیات، به واسطه کتاب خاطرات سالانه اش، نقل کننده صدها و هزاران خاطره ریز و درشت از عالی ترین سطوح تصمیم سازی و تصمیم گیری در سیر انقلاب اسلامی و حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ایران بوده ...
دختر شیر افکن
.... مادره هم که منتظر چنین روزی بود، زود رفت و پادشاه را خبر کرد. پادشاه معطل نکرد و رفت خواستگاری دختر برادرش و بله را که شنید، دستور داد شهر را آذین بستند و هفت شب و هفت روز بزن و بکوب راه انداختند و شب هفتم دختره را برای شاه زاده عقد کردند. دختره را با چه بند و بساطی آوردند به قصر، شاه زاده که خودش را بالای ابرها می دید، یک هفته از قصر پا نگذاشت بیرون. تمام اهل قصر هم خوشحال بودند که شاه ...
ما هم باید تهاجم فرهنگی کنیم!
(ره) داشتند، ایشان هر روز، یک حرکت کوچک انجام می دادند و دشمن را به چالشی بزرگ می کشیدند. من آن زمان دانشجو بودم، هر صبح که از خواب بیدار می شدم منتظر بودم تا ببینم امام چه حرکت فرهنگی جدیدی در مقابل دشمن می کنند و دشمن با همه اقتدارش چگونه به چالش می افتد و ذلیل می شد. چرا؟ برای اینکه امام تهاجم فرهنگی می کرد، مقاومت فرهنگی نمی کرد. منظور من از تهاجم فرهنگی ما فریاد کشیدن و بد اخلاقی ...
200 نفر در پلاسکو زیر آوار مانده اند/ادعای عجیب دژبان کلانتری
کرده اند. عجب فاجعه ای شد. آدم باورش نمی شود این همه آدم آن زیر مانده اند یا توی عملیات هستند و کسی خبر ندارد؟ پدرم از شهرستان تا حالا صد بار زنگ زده. نگران هستند. با همدیگر حرف می زنند و از فاجعه ساختمان پلاسکو می گویند. بیرون در کلانتری می ایستم تا با مردمی که می آیند و می روند راحت تر حرف بزنم. پیرمرد را داخل اتاق کلانتری دیده بودم که مشغول سروکله زدن با مأموران بود. فرم می خواست ...
ماجرای قتل بعد از طلاق!
جمع آوری مستندات پلیسی وی را مورد بازجویی تخصصی قرار دادند. این مرد که دیگر راه گریزی نداشت لب به اعتراف گشود و گفت: اگرچه همسرم را طلاق داده بودم اما به طور پنهانی به او رجوع کرده بودم. شب حادثه به همراه برادرم و با خودروی پراید از چناران به مشهد آمدیم و من به داخل ساختمان محل سکونت همسر سابقم رفتم. در این لحظه فردی با همسرم تماس گرفت که او تماس را رد کرد. من که دیگر سوءظن پیدا کرده بودم با او ...
مسئولان به جای موضع گرفتن ...
منزلمان داشتند و من کل ورزشکاران را دعوت کرده بودم آنجا ، انتخابات دوره قبل، به من و برادر خدا بیامرزم قول داد که به ما یک واحد آپارتمان یا حداقل یک زمین بدهد تازه هر کداممان جدا. برادرم که به رحمت خدا رفت و یک متر زمین بیشتر نگرفت . من هم که اینجا زمین و آپارتمان که هیچ در سخت ترین شرایط هم هیچ کمکی به من نشد. فرماندارها که چند بار عوض شدند و هرکدام فقط قول دادند و رفتند. چه انتظاری ...