سایر منابع:
سایر خبرها
شوهرت در ماشین بودی، مأموریت شما چه بود؟ بلافاصله شروع به داد و فریاد کردم که: پس غیوران که شب ها دیر به خانه می آید، سرش جای دیگری گرم است. این خانم چه کسی است؟ . هر چه آقای غیوران قسم و آیه خورد که پای زن دیگری در میان نیست، کوتاه نیامدم و بیشتر سر و صدا کردم! بازجوها از دیدن این مشاجره کیف می کردند و می خندیدند و به آقای غیوران می گفتند: حالا اگر خیلی شجاعی، جواب زنت را بده! من فریاد می زدم و می ...
از پاساژ بیرون بیاید. این از بدبختی من بود. شب ها ساعت 1 می رفت آنجا و همانجا می خوابید و ساعت 3 بعدازظهر برمی گشت خانه. ناهارش را می خورد و استراحت می کرد و دوباره شب ساعت یک می رفت سر کار. پیمانی برای شهرداری کار می کرد. سه سال بود که در پلاسکو کار می کرد اما بیمه اش نکرده بودند. روزمزد حقوق می گرفت. سه سال با هم عقد بودیم و بعد ازدواج کردیم و آمدیم تهران.حیدر مرد صبوری بود همیشه به این فکر می ...