سایر منابع:
سایر خبرها
دستگیری شکارچی مسافران فرودگاه
موجودی آن را خالی کرده بود. در ادامه تحقیقات پلیس معلوم شد طلاهای کشف شده نیز متعلق به مسافران بوده است. بررسی سوابق کیفری متهم نشان داد، او یک دزد The Thief حرفه ای است که در زمینه سرقت خانه و اموال مسافران فعالیت دارد و چند ماه قبل از زندان Prison آزاد شده بود. با مشخص شدن این موضوع، روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله ای جدید شد. تحقیقات از این متهم ادامه داشت تا این که وی ...
متاسفانه پسرم فکر کرد من نامزدش هستم و با من این کار کثیف را انجام داد!
شیشه دلایل طلاق حوادث تهران ازدواج با معتاد خوشبختانه زندگی خوبی دارند و از آن ها راضی هستم. اما افسوس عمر شوهرم قد نداد کارهای پسرم را هم سروسامان بدهیم. او فوت کرد و مرا با غم و غصه دنیا تنها گذاشت. بعد از مرگ همسرم بار زندگی را یک تنه به دوش گرفتم. اجازه نمی دادم خم به ابروی تنها پسرم بیاید. هرچه اراده می کرد، برایش مهیا می ساختم. دو خواهرش نیز خیلی هوای او را داشتند. از گلوی خودمان می زدیم تا ...
نقشه کثیف برای خوشگذرانی در ویلای پدر پولدار در تعطیلات عید
از زمان خالی بودن خانه آنها نیز نقشه ام را عملی کردند. فردای آن روز همراه با دوستانم به صرافی رفتیم و دلارها را نقد کردیم و به حسابم ریختم و چون نمی خواستم دوستانم از این پول ها بی نصیب باشند، بخشی از آن را به حساب دوستانم واریز کردم. مرد پولدار وقتی دید که پسرش دزد گاوصندوق خانه اش است، گفت: آرش نمی خواست به سربازی برود و قصد داشتم با محدود کردن پسرم وی را وادار کنم به سربازی برود، اما فکر نمی ...
گزارشی از نسل گمشده ی موصل و مجرمان آینده ی داعش
اطلاعاتی ده ها بار من را بازجویی کردند، و مطمئن شدند که خانواده من هیچ ارتباطی با داعش ندارد، اما باز هم هیچ اثری از مدارک ما نیست . والدین با مشکل بازپس گیری هویت هایشان هم مواجه هستند. داعش مدارک هویتی بسیاری از افراد را در موصل از بین برد، و بعد هم مدارک مزبور را برایشان صادر کرد. این مدارک هم به نوبه ی خود با نزدیک شدن نیروهای عراقی به دست نابودی سپرده شد چون افراد می ترسیدند به خاطر آن ...
مادر شهید جهانی: خودم هم دوست دارم "شهید" شوم
مسئولانی از شهرداری، بنیاد شهید و روزنامه خراسان آنجا هستند . تسنیم: شما مخالفتی با حضور فرزندتان در جبهه های جنگ با نیروهای تکفیری و دشمن نداشتید؟ مادر شهید جهانی: پسرم دو فرزند دارد؛ یک دختر 13ساله و یک پسر 8ساله به نام های فاطمه و علی؛ اوایل به خاطر بچه های کوچکش نمی خواستم که به سوریه برود و او مرا به خانه شهیدان می برد تا با مادران آنها صحبت کنم و راضی شوم چون پسرم دوست داشت که من راضی ...
راز کثیف سیگار خریدن های موتورسوار مسافرکش
و پیش از رسیدن پلیس به بهانه دیر شدن، سوار موتور شد و رفت. با ادعاهای این پسر دانشجو، پلیس احتمال داد مرد موتورسوار طعمه ها را شناسایی کرده و به بهانه خرید داخل سوپرمارکت ها رفته و همدستانش در این لحظه دست به دزدی می زنند. با اطلاعات به دست آمده پلیس مناطقی را که مرد موتورسوار طعمه ها را شکار می کرد تحت مراقبت های نامحسوس گرفت. این درحالی بود که ماموران در بازجویی از چند مرد دیگر با ادعاهای مشابهی ...
داستان کودکانه، زنان کوچک
رفت غذایی برای مگ بیاورد که لاری او را دید و آنها با هم کمی خوردنی و تنقلات برای مگ بردند. کمی بعد حنا نیز آمد اما از دست او کاری برنمی آمد. جو بیرون رفت ولی هر چه تلاش کرد کالسکه ای گیر نیاورد. اما لاری که اتفاقی حرف های آنها را شنیده بود پیشنهاد کرد با کالسکة خودشان آنها را به خانه برساند و آنها هم بناچار قبول کردند. در راه وقتی آنها در کالسکه مجلل پدربزرگ لاری بودند و به خانه می رفتند مگ به ...
قصه برای بچه ها، داستان جذاب پینوکیو
: آه پس تو بودی که مرغ و خروس های مرا می خوردی؟ پینوکیو گریه کنان گفت برای چه توی تاکستان آمده است. اما مرد کشاورز گفت: انگور دزد، مرغ و خروس هم می تواند بدزدد. درس عبرتی بدهت بدهم که دیگر یادت نرود. مرد کشاورز پینوکیو را کشان کشان به خانه برد و به او گفت: فردا حسابم را باهات تصفیه می کنم. اما امشب باید جای سگ نگهبانم که امروز مُرد، نگهبانی بدهی. بعد جلوی لانة سگ، قلادة بزرگی به گردنش بست و ...
مبهمانان کثیف یک زن، دختر او را هم آزار دادند+عکس
برای دختر دانشجویی را که در خیابان بروشور پخش می کرد/ مرا به یک خانه قدیمی بردند و ... قدام کثیف یک مرد که در سایت های همسریابی زنان را شکار می کرد شوهرم به خواستگاری یک دختر رفته بود/ از اردشیر خواستم بهرام را ادب کند که ... پیامک های سرگردان/شاید برای شما هم اتفاق بیفتد! درخواست شرم آور مرد 58 ساله از دزد 20 ساله / مرا به خانه اش برد و ...+عکس ...
مویه های مادر دل شکسته در حرم امام رضا(ع)
بین دوراهی گیر کرده بودم. واقعا نمی دانستم چه کار کنم، اما ناشکری های پسرم و همسرش بالاخره کار دستشان داد. آن ها به بلایی دچار شده اند که ذره ذره آبشان می کند و عذابشان می دهد. من بعد از مرگ شوهرم، برای بچه هایم هم مادر بودم و هم پدر. دو دختر و پسر بزرگم ازدواج کرده اند و زندگی خوبی دارند، اما پسر کوچکم اخلاق های عجیب و غریبی داشت. البته فکر می کنم ما با محبت های بیش از حد و اندازه، او ...