سایر منابع:
سایر خبرها
پایانی جاده سفر ما را بیش از چهارساعت به درازا کشاند. هرچه به روستا نزدیک تر می شدیم جاده ی خاکی باریک تر از باریک می شد، چاله های پی در پی مسیر ماشین را همچون گهواره ای کرد که ما را به صورت دورانی به این سو و آن سو تکان می داد، شدت تکانه های ماشین به گونه ای بود که از چپ و راست شدن های مداوم خنده مان گرفت، می خواستیم از زیبایی های مسیر فیلم بگیریم اما امکانش نبود. به نزدیک روستای لندی ...
آن قلعه بود تفریحش چند سالی درست قبل ازل زندگی را شروع کرده علی هر زمان رزق می رسد از راه شک ندارم رکوع کرده علی شب معراج مصطفی حس کرد در پس پرده روبروی علیست به گواه فمن یمت یرنی بازگشت همه به سوی علییست محمد رسولی امشب در میخانه، حق است که کوبیدن لعل لب ساقی را حیف است نبوسیدن ...
نشستن روی صندلی هدایت می کرد. بچه ها هم اعتراضی نداشتند، می خندیدند و با شیطنت از زیر دست ناظم فرار می کردند. با خودم فکر کردم اگر بخواهم راجع به موضوعی که تعیین شده، صحبت کنم نه اینها گوش می دهند، نه تاثیری دارد و جمله معروف همیشگی باز هم ریاضی را فقط می شنوم! بعد از این که همه به صورت رسمی روی صندلی نشستند، گفتم بچه ها می خواهم با شما بازی کنم. حالا یک نفر بیاید با من بازی کند. ببینیم ...
و کتابی نداشت مشغول به کار بود اما هرگز وضع مالی خوبی نداشت ( خوب که چه عرض کنم با 9 سر عائله و حقوق بخورنمیر کارمندی وضع مالیش بد بود خیلی بد ) با این حال بارها به چشم خودم دیدم که حتی کفِ وانت نیسان اداره را که جارو میکرد خاکروبه اش را در حیاط خانه امان نمی ریخت مبادا غباری از بیت المال بر خشت و گِل خانه ی محقرش بنشیند و به قول خودش " فردای قیامت مشغول ذُمه بچه یتیم ها شود" . خوب به خاطر دارم ...
...> کنار گریه ی بی اختیار گهواره رضا نشسته بخواند نوای لالایی برای کودک زیبا عُذار گهواره چقدر شب به سحر درد و دل کند با این گلی که شد همه باغ و بهار گهواره چقدر طعنه شنیده ز دیر آمدنت چقدر سخت گذشت انتظار گهواره دوباره صحبت گهواره و نوای لالایی دوباره مرثیه ی شیرخوار گهواره میان هُرم عطش مادری صدا می زد بخواب کودک دل بیقرار گهواره امان ز ...
مؤثر بودند قابل بررسی است. در شکل گیری فضای بعد از جنگ هم همان رد پاها را از همان افراد می بینیم. تبعیت نسل جنگ از حضرت امام این بود که تحت هر شرایطی فرمان و فرمایش ایشان را بپذیرند. وقتی حضرت امام می فرمایند جام زهرآگینِ قبول قطعنامه را نوشیدم، شکل پایان جنگ برای خیلی ها خوشایند نبود، ولی وقتی آن پیام صادر شد دردهای خیلی ها را تسکین داد. انگار کسی این قطعنامه را می نوشت که خودش در خط اول جبهه حضور ...