سایر منابع:
سایر خبرها
جانشان را فدای دفاع از سرزمین فلسطین و قدس و مقدسات اسلامی و مسیحی کردند، بسته بودند و برخی از آنها به فیض شهادت نائل گشتند و برخی دیگر همچنان چشم به راه لحظه شهادت هستند و راه مقاومت و انتفاضه را ادامه می دهند. درود بر شهدا و مجروحان ملت فلسطین و خانواده ها و نزدیکان شان و درود بر اسرای قهرمانی که دست به فداکاری زده و در راه خدا ثابت قدم هستند و با صبر و پایداری در برابر دشمن جلاد به راه خود ...
دیگر نیرو های بسیجی و پاسدار در برابر دشمن متجاوز ایستادگی و مقاومت بی نظیری از خود نشان دادند و آنچه در توان داشتند به کار بردند. کار و زندگی اش شده بود سپاه، جبهه، نیرو و تدارکات. یک پایش خط مقدم بود و دیگری اهواز. هرجا که فکر می کرد می تواند کمکی بگیرد، رنج سفر را به جان می خرید می رفت و رو می زد، خواهش می کرد تا مهماتی، اسلحه ای، چیزی گیر بیاورد.این ها را به هیچ کس نمی گفت تا بچه ...
نائل گشتند و برخی دیگر همچنان چشم به راه لحظه شهادت هستند و راه مقاومت و انتفاضه را ادامه می دهند. درود بر شهدا و مجروحان ملت فلسطین و خانواده ها و نزدیکان شان و درود بر اسرای قهرمانی که دست به فداکاری زده و در راه خدا ثابت قدم هستند و با صبر و پایداری در برابر دشمن جلاد به راه خود ادامه می دهند. تشدید حملات رژیم صهیونیستی علیه اسرای دربند زندان های رژیم جنایتکار صهیونیستی باید متوقف شود. تداوم ...
تشکیل می دهد. یکی دیگر از اقدامات نیروهای تیپ 27، تصرف قرارگاه مقدم سپاه چهارم ارتش عراق در این عملیات است که بعدها مسئول دفتر صدام از احتمال اسارت صدام به دست نیروهای ایرانی در این عملیات پرده برداشت. عملیات بعدی، الی بیت المقدس نام دارد و هدف آن آزادسازی خرمشهر است. در این عملیات با توجه به تجارب رزمی تیپ 27، سخت ترین محور عملیاتی در جنوبی ترین منطقه نبرد و نزدیک ترین فاصله به خرمشهر به ...
نوجوانی 14 ساله بودم وی با بیان اینکه از سال 62 تا66 در جبهه های جنگ حضور داشته است، گفت: وقتی شاهد تسخیر خرمشهر توسط بعثی ها و کشتارمردم بی گناه کشورم بودم تصمیم به نبرد با دشمن و اعزام به جبهه را گرفتم. شیرمحمدی با اشاره به اینکه در عملیات های خیبر، بدر و والفجر8 حضور داشته است، ادامه داد: از آنجایی که یک نوجوان 14 ساله بودم با اعزام من موافق نمی کردند اما بالاخره با مراجعه و پافشاری زیاد ...
؛ روستاهایی که هدف بمباران دشمن بودند. به بیماران و مجروحان رسیدگی می کردند و کادر درمانی جبهه بودند. آنها خودشان دلسوخته بودند اما به دیگران مشاوره های روانی می دادند و سنگ صبور آسیب دیدگان جنگ می شدند. هر کاری از دست شان برمی آمد انجام می دادند. خاطره ای در این زمینه دارم که بد نیست بشنوید. در زمان حصر آبادان در اطراف این شهر چندین مزرعه رها شده وجود داشت؛ کشتزارهایی که در آن گوجه فرنگی ...