سایر منابع:
سایر خبرها
.... از زندگی شکوه میکند و باز هم از وضعیت خیابان ها و وضعیت رانندگی مردم میگوید و بعد هم انگار پشیمان شده باشد از گفتن حرف هایش میگوید: آخه شهردار که نمیاد به حرفای من و شما گوش بده، شهردار که تو ترافیک نمیمونه، دود نمیخوره که بخواد این حرفا رو بفهمه، الکی خودتونو خسته نکنید، برید بنویسید، تهران باغ کتاب داره، چقدر خوب که پارک داره، نمایشگاه داره، اتوبان داره، تونل داره، اینارو بنویسید ...
ایرونی ها اساسی پولدارش کردیم، برای خودش پدیده ای هست. من از نزدیک ندیدمش اما بهش می خوره خیلی بچه پررو و حاضرجواب باشه. آقا نشد یکی تو ایران اسم اینو ببره، اونم 5 دقیقه بعد توی توییتر جوابشو نده. جواب هاشم خیلی از سر گردن کلفتی هست و من نمی دونم چرا وقتی پیام هاشو می خونم حس می کنم تهش باید یه "چی داداچ" اضافه کنم. لامصب به همه گیر می ده آخه. کافیه یکی بگه ما تو ایران باهاش حرف زدیم ...
دور خودش می چرخید. پرسید: تلفنم داره اتاق ها؟ آقامهدی گفت: اتاق شما دارِد. می خوام با خارج تماس بگیرم. آقامهدی گفت: شماردونا بدید، می گیرما وصل می کنم اتاقدون. دختر گفت: بابا اگه خسته ای یه نوشیدنی بخوریم. مرد پیر گفت: نه نغمه، بریم اتاقمون. عادله چمدان را گرفت و جلوتر رفت. صدای آقامهدی آمد که می گفت: خوش بگذره بدون. دختر گفت: امیدوارم! یک آن برگشت و مرد پیر را نگاه کرد و گفت: آقاندیم ...