سایر منابع:
سایر خبرها
.... خانم تو رو خدا یه آمپول بزن...تو رو خدا! برایش توضیح می دهم من پزشک نیستم. چند باری پزشکان داوطلب جمعیت امام علی به آنها سر زده اند. اعضای داوطلب انجمن برایش توضیح می دهند باید هر چه زودتر دکتر برود وگرنه عفونت کار دستش می دهد. زن سر پایین می اندازد: من که نه شناسنامه دارم و نه جایی بلدم، شوهرم هم که هر روز باید بره کارگری، ارباب اجازه نمیده. زهره برزویی دست به کار می شود شوهر زن را پیدا می ...
که ببین تو این خاطره اش هستی. اینا رو گفتم که بگم این خاطره ای که می خوام ازش بگم، گفتنم به درد خودم می خوره. چون من اون نیستم. از بعدازظهر که یه چیزی رو تعریف کرده این یکی خاطره اش داره هی پخش میشه و تعمیم پیدا می کنه به همه زندگی من. نمی تونم جلوی ذهن پخش کننده ام رو بگیرم. می دونم از سادگی و قشنگی داستان کم می کنه. تعریف می کرد که یه بار حالش بد بوده و نمی دونسته برای چی حالش بده. چیزی خورده ...
خیلی خوب بود. من به همه می گم که حتما زمانی که ما در رحم مادرمون بودیم، اشتون همه چیزها را نوش جان می کرده. با این حال او اشتون را بهترین دوست خود می داند. واضح است که یکی از خصوصیات مشترک اخلاقی آنها حس شوخ طبعی هر دوی آنها است. کیفر ساترلند و ریچل ساترلند این دو که در سال 1966 در لندن به دنیا آمده اند فرزندان دونالد ساترلند و شرلی داگلاس، دو بازیگر مشهور کانادایی هستند. کیفر و ...
اسکالید از شدت هیجان چند بار آدرنالین تو بدنمون ترشح شد که یکی از این دفعات لحظه ی دیدن فضای داخلی این ماشین بود.فکر کنم دارم شبیه کسایی صحبت می کنم که تا حالا ماشین لوکس ندیدن؛ ولی اینجوری نیست.ما ماشین های لوکس زیادی مثل ولوو XC90 یا پورشه کاین رو دیدیم ولی این یکی با بقیه فرق می کرد.فضای داخلی به شدت لوکس و شیک بود و شباهت زیادی به اتاق یک هتل حداقل 5 ستاره ی مجلل داشت.کابین بیش از حد بزرگ بود و ...
...: “گوش بده دخترجون. تو نباید بازیگر بشی. به اندازه کافی خوشگل نیستی. باید بری به همونجایی که ازش اومدی و بری مدرسه. تو اون استعداد خاص رو نداری”. خیلی رک بود و راستش فکر می کنم پیش خودش داشت فکر می کرد که داره بهم لطف می کنه. رایدر می گوید اگر به خاطر والدینش نبود، حرف های آن کارگردان می توانست او را خرد کند. وی در این باره می گوید: “من حدوداً 15 یا 16 ساله بودم وقتی این اتفاق افتاد ...
کوچک خانواده همین جاست روی شناور. اینجا قصه زندگی کسی به پایان رسیده که عاشق درس و نقاشی بود و همیشه دلش می خواست اول باشد. هر چند دقیقه سکوت شناور را صدای گریه ای آرام می شکند. یک مرد بین سیاه پوش ها آب پخش می کند، کسی توان چندانی برای گریستن ندارد. دو روز را در استرس و غم گذرانده اند و حال از تشییع دخترک بازمی گردند تا با احترام او را در همان جایی که به دنیا آمده است به خاک بسپارند. دخترک 16 ...
در پایان به جای اصلاً فقط تو بیا فقط تو برگرد باشد. تولائی: آفرین نسرین. در انتقال حس و عاطفه ی شعر موفق بودی. چیدمان تصاویر شعرت فضای آرام غروب و شب را تداعی می کند. فقط چند پیشنهاد دارم: اول این که در تشبیه امید به میش، کلمه ی میش را برداری. این طوری در تقابل با گرگ سطر بالا، مخاطب متوجه تشبیه ات می شود و دیگر نیاز نیست تشبیه را به طور مستقیم بیاوری. درواقع با این کار از ...
خبر از پیرهنش آوردند ولی امروز خبر از خود کنعان داریم یک غزل عشق که سر داده و جاوید شده شاه بیت شهداییست به دیوان داریم خیمه و آتش و صحرا و اسارت یعنی یک بغل روضه مکشوف به دامان داریم آمده پیکر بی جان تو تا درک کنیم همه مدیون شهیدیم اگر جان داریم از لبِ تشنه و خشکیده تو این ایام ابر هستیم و فراوان نم باران داریم ...
و کالا کرده ی. پروین گفت: می خوام برم نون بخرم. دختره و باباش خوابند. نون تازه بخرم براشون. آتیش بندازم تو سماور. همه چی این خونه عوض شده. چشم های عادله برق زد. پروین از خانه، نان تازه، بچه و شوهر حرف می زد! عادله گفت: زودس. هنوز تو خوابند. کو بوقی حموم. الان نونی میاد. ببین بریم صبونه مسافرا را رو کنیم و شوما حرف بزن. خونِدونا بردین کدوم طرف. دیشب همش گفتی تو رودخونه مردم شنا می کونند. شنا سگی ...