سایر منابع:
سایر خبرها
ریکاها را معین کردند تا در شهر دور بزنند و در جاهایی که کثافت و خاکروبه مشاهده می کنند به صاحبان خانه دستور دهند تا متعلقات خود را بردارند. محمودخان به نظر می رسد تا سال 1281 قمری (1243 خورشیدی)، اداره امور تهران را در دست داشت، اما در ادامه به دلیل قحطی در تهران فوت کرد و جایش را به چراغعلی خان سراج الملک داد که او هم تا سال 1286 قمری (1248) خورشیدی، بر مسند احتسابیه تهران ماند و بعد ...
درباره حسین(ع) برای من شعری بخوان، خواندم و خواندم و گریست و گریست تا صدای گریه از خانه بلند شد. آنگاه فرمود ای اباعماره هر که نوحه ای برای حسین(ع) بخواند و پنجاه کسی را بگریاند مستحق بهشت است و هر که نوحه ای بخواند و سی کس را بگریاند مستحق بهشت است و هر کس بخواند و بیست کس را بگریاند مستحق بهشت است و ده کس را هم که بگریاند مستحق بهشت است و یکی را هم که بگریاند مستحق بهشت است و نوحه ...
و همچنین ساخت 16 مسجد دیگر نیز در حال اجرا بوده که امیدواریم در کمترین زمان ممکن به بهره برداری برسد. محرابی ابراز کرد: مدرسه 3 کلاسه دوره ابتدائی روستای سربیشه زیلایی بویراحمد در زمینی به مساحت 2 هزار مترمربع با 215 مترمربع زیر بنا و یک هزار و 600 متر محوطه سازی و 180 متر دیوار کشی احداث شد. مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کهگیلویه و بویراحمد افزود: این فضای اهدایی و از ...
.... یک آهنگساز، یک خواننده مثل علیزاده، یا هر کس دیگری در سال چند آهنگ یا چند قطعه می سازد؟ خانه پر آن 10 تا 12 قطعه. آیا همه اش درجه یک است؟ قطعا در هر آلبوم چهار آهنگ شاخص می شود تازه اگر آهنگساز خبره باشد. یکی از این چهار آهنگ در دهان مردم قرار می گیرد. ما در محرم چقدر داریم کار می کنیم. در یک محرم ما داریم اندازه کل سال یک خواننده کار می کنیم. چه کسی اینها را می بیند؟ چه کسی به آن می پردازد ...
تلفنش را خاموش کرد و جوابم را نداد. این شد که تنها ماندم. با دختر مورد علاقه ات چطور آشنا شدی ؟ در یکی از شبکه های اجتماعی. او متولد سال 79 است. 2سالی با هم بودیم. در مشهد زندگی می کرد و بیشتر تلفنی یا از طریق چت با یکدیگر رابطه داشتیم. من فقط یک بار او را دیدم. وقتی با خانواده به مشهد سفر کرده بودیم با هم در یک سفره خانه قرار گذاشتیم و همدیگر را دیدیم. چرا رابطه تو و ...
دست خالی نرود. اگر خوراکی نبود پتو می داد. سه چهار روز بعدش به تدارکات می گفت: پتو بیاورید. می گفتند: مادر ما همین هفته ی پیش ده تا پتو دادیم. می گفت: دادم رفت! با همه از روی عطوفت مادرانه برخورد می کرد. تا آخرین روزهای سال 62 که خانم ها می توانستند در جبهه باشند آن جا بود و کمک می کرد. بعدتر شنیدم مادر سال 68 در نهایت غربت در کرج فوت کرده است. *** دخترِ سمت راستِ عکس پروانه ...
آموزش قرآن شروع کردم و بعد ادبیات عرب را یاد گرفتیم و به تدریج وارد فضای مطالعاتی شده و در این فضا با گروه های سیاسی آشنا شدیم. انقلاب که پیروز شد من 21 سالم بود. علی به شما پیشنهاد داده بود به سازمان ملحق شوید؟ خیر، او از سال 57 به سازمان ملحق شده بود. من از ابتدای انقلاب به سازمان مجاهدین انقلاب پیوسته بودم و از همان ابتدا با او دراین باره بحث داشتم، بنابراین هیچ وقت فضایی فراهم نمی ...
صدر پناه داده بود، اما آن فرد به خانه دوستش آمده بود. منظورم از این توضیحات این است که من آن شب رفتم، اما عضو تیم نبودم. من از نیمه های تابستان سال 58 کار خود را شروع کردم و دو، سه ماه مانده بود به پایان سال 60 که منطقه آماده می شد برای عملیات فتح المبین – آزادی خرمشهر –به منطقه رفتم. حدود دو ماه در منطقه بودم و یکی از دوستان که جانشین من بود کارها را اداره می کرد. منطقه بودم که مرحوم امام پیام ...