سایر منابع:
سایر خبرها
. همیشه داوا الیلر یعنی با زنش دعوا کرده و همیشه باهم دعوا دارن. بعد ادامه می دهد: مرگ موش خورده. از داروخانه خریده. بعد اومده خونه جلوی چشم زن و بچه اش بسته مرگ موش رو باز کرده و ریخته دهنش؛ با زنش دعوا داره. پارسال 6 ماه رفت جدا زندگی کرد. می خواست جدا شه اما طلاق نگرفت. اونقدر داداشم مظلوم و خوب هست. میگن امشب باید اینجا بمونه. زنش اگر که زن بود واسه شوهرش غذا درست می کرد. برادرم شغل خوبی داره؛ پسر ...
بهش می دیم که می ندازه تو قلک. ماهی می شه که 100تومن می کنه. ماهی می شه که 120هم کار می کنه. با درآمدش چی کار می کنه؟ لباس و وسایل برادر کوچیکش که 2سالشه رو از پول این می گیریم. این دو تا را با هم از پول او خرج می کنیم؛ یعنی فقط خرج خودش و برادر کوچیکش می کنیم. اجاره خونه و خرج خونه، جورشو خودم می کشم. از صحبت های پدر می فهم ام که فقط جاهایی از تخیلش کمک گرفته که ...
، با تخته، با حلبی. تو بازارچه همه چیز به درد می خورد. یک تکه سیم بی مصرف. یک متر طناب پوسیده. دو ذرع گونی نخ نماشده. برای افراشتن سایبانی و یا سقفی که خانه ای باشد در حاشیه نخلستان برای تازه از راه رسیده ای و دکانی باشد برای کاسب تهی دستی . محمدعلی اسلامی ندوشن اما توصیف هایی بهتر و رساتری از بازار و دادوستد در روستا دارد؛ او در کتاب روزها افزون بر آن که بر زیست تپنده بازار در روستا مهر تایید ...