سایر منابع:
سایر خبرها
نا گفته های نادر گلچین : در هیچ کلاس آوازی شرکت نکردم
هر حال در این سال اتفاقاتی برایم افتاد که باعث شد بار دیگر به رشت بازگردم. می توانید توضیح دهید که دقیقا چه اتفاقی افتاد؟ ببینید اصلا من در آن سال مشمول اداره نظام وظیفه بودم و برای تعیین تکلیف برای دوران سربازی ام به تهران و پادگان سلطنت آباد (پاسداران فعلی) وارد شدم. در آن روزی که به پادگان مراجعه کردم، حدود 5 هزار نفر در آنجا حضورداشتند که از جمله هزار نفرشان مانند من در ...
سفر به نیک شهر و روستاهای دیگر سیستان و بلوچستان
مرغ و گوشت و ماهی و نه حتی چیزهای دیگر. نان و کشک، نان و شیر. نان و پیاز. این جا مادرهایی هستند که شب ها در تاریکی می روند میدان های میوه، تا میوه گندیده جمع کنند برای بچه های گرسنه. بی آبی همه چیز را نابود کرده است. دام ها از بین رفته اند و کشاورزی نابود شده است. مردمی که تا دیروز، نیاز شهری ها را برطرف می کردند، امروز نیازمند کیسه ای آرد برای ادامه زندگی هستند. نه آسمان روی خوش نشان ...
پیکری که آوردند پسرم نبود!/خدایا تا جوانم و خوش قیافه شهیدم کن
...> *من مادر شهید هستم طاهره حسینی هستم مادر شهید سید محمد هاشمی که در اولین روز سال 1368 در شهر بامیان افغانستان متولد شد. خودم سال پیش در شهر بامیان افغانستان متولد شدم. 14 سال بیشتر نداشتم که با پسر دایی ام سید محمد ازدواج کردم. مهریه ام ده هزار تومان بود که آن را بخشیدم . بعد از ازدواج به مدت 20 سال با خانواده همسرم زندگی کردیم که حاصل این ازدواج 7 فرزند بود، دو فرزند اولم عمرشان به ...
مسموم؛ از عشق دختر تا شیفته موتور!
هستی 7 ساله هم شب گذشته 20 ورق قرص اعصاب خورده. مادر مهناز همراه با نوه اش روی ردیف پله های منتهی به ساختمان خالی روبه اورژانس نشسته اند، انگار که خودکشی با قرص کار هر روز مهناز باشد از تجربه هایش برای اطرافیانش تعریف می کند: سری پیش که اومده بودم یادم میاد یکی رو آورده بودن که 200 تا ترامادول خورده بود؛ زنده موند. از همه بدتر مریض هایی هستند که قرص برنج می خورند. قرص برنجی ها رو که میارن بیشترشون ...
کمتر موسیقی مثل شهرزاد ساخته شده است
.... آن سال ها کاوه برای کنسرت هایش هم برای تمرین به خانه ما می آمد چون ما استودیویی به نام استودیو پتو داشتیم که در دهه هفتاد پاتق شده بود. با پتو و شانه تخم مرغ آنجا را آکوستیک کرده بودیم و خیلی از بچه ها که می خواستند کنسرت بگذارند به خانه پدری من در طبقه اول می آمدند. فکر می کنم برنامه یو.ام.سی در سایت تهران اَوِنیو هم همان سال ها ساخته شد که نقش مهمی در روی زمین آمدن خواننده های ...
مددکاری اجتماعی در قلمرو اعتیاد-دکتر آقا بخشی
نگرانی من از این بود که مبادا خلافی انجام دهم و به گوش خانم فرمانفرماییان برسد. ایشان بسیار حساس بودند ، ای کاش که در ایران ، همه حرفه ها چنین نظارتی داشت. در سال 1350 در درمانگاهی واقع در شهر زاهدان ، زیر نظر آقای حقیقت مدیر کل اداره بهداشت و درمان ، مشغول به کار شدم. او علاقه و توانایی های من را خیلی زود کشف کرد. بخاطر می آورم که در جلسه ای مطلبی نوشته بودم که در آن ایام سخنان بسیار ...
مردی که در موتورخانه گنج پیدا کرد
! خندید و گفت: آفرین. راهش همین است . من همان روز رفتم زیر پل کریمخان، هرچه چوب و ضایعات بود جمع کردم و اینها را با نخ و میخ به هم وصل کردم. این شد بدنه مجسمه ها و زیرسازی کار. بعد برای بدنه هم به پیشنهاد اوستا حسن، از مغز نان فانتزی استفاده کردیم و اینها را با خاک باغچه جلوی ساختمان و آب مخلوط کردیم و بالاخره یک جوری مجسمه ها را شکل دادیم. وقتی کار تمام شد و هرکدام از ما به مجسمه هایی که ساخته ...
ترش و شیرین های سفر اربعین!/ پیرزن های عاشق/ مردی که در موتورخانه گنج پیدا کرد
وصل کردم. این شد بدنه مجسمه ها و زیرسازی کار. بعد برای بدنه هم به پیشنهاد اوستا حسن، از مغز نان فانتزی استفاده کردیم و اینها را با خاک باغچه جلوی ساختمان و آاب مخلوط کردیم و بالاخره یک جوری مجسمه ها را شکل دادیم. وقتی کار تمام شد و هرکدام از ما به مجسمه هایی که ساخته بودیم نگاه کردیم، خیلی خوشمان آمد. اصلا چشم مان گرم شد به اینها. دیگر از همین جا همه فکر و ذهن ما شد مجسمه سازی. البته این را هم ...
همسر شهید: وقتی اصرار کردم به سوریه نرود گفت نروم آبرویم پیش حضرت زهرا می رود
مادرش که خیلی احترام می گذاشت. علاقه اش هم به من خیلی زیاد بود و ابراز هم می کرد، اما بعد از شهادتش تازه فهمیدم چقدر بیشتر از چیزی که فکر می کردم برایش مهم بودم. یازده سال پیش کارت پستالی را به او هدیه داده بودم! که بعد از شهادت کارت پستال را در کیفش دیدم همیشه می گفت: بدون شما و محمد پارسا چیزی از گلویم پایین نمی رود. مهمانداری سید سجاد سید سجاد در مهمانداری، سنگ تمام میگذاشت. یادم هست ...