سایر خبرها
جزئیات سرقت نمایشی یک کارگر اخراجی
در آن کارخانه داشتی؟ سه سال. همدستانت چه؟ آنها هر کدام سابقه زیادی در این کارخانه داشتند. راننده 24 سال و تحصیلدار هم 15 سال سابقه کار داشتند. پیشنهاد سرقت را تو دادی؟ نه، تحصیلدارمان پیشنهاد داد. ما هم قبول کردیم. ما هر کدام برای خودمان مشکلات مالی زیادی داشتیم؛ مثلا راننده شرکت دو مادر دارد، یعنی پدرش دو زن گرفته که هر دو مریض هستند. باید خرج ...
مارمولک ها با BMW به پلیس آگاهی آمدند
از آن به سراغ اصفهانی ها رفته اند تا به امروز 30 فقره شکایت از این گروه در پلیس آگاهی ثبت شده است. آقای سرکرده تازه از زندان آزاد شده آن هم با وثیقه یک میلیارد تومانی قبل از آن هم به خاطر سرقت منزل به زندان رفته است، می گوید که اقوامم وثیقه گذاشته اند البته نمی دانستند که به خاطر سرقت دستگیر شدند فکر می کردند مرا به خاطر قاچاق کالا گرفته اند. بالکن منازل راه ورود این سارقان برای سرقت بوده است ...
مسابقه شب یلدا با سخت افزار: حافظ بنویسید؛ مادربرد و کیس جایزه بگیرید!
...> ببوس غبغب ساقی به نغمه نی و عود به دور گل منشین بی شراب و شاهد و چنگ که همچو روز بقا هفته ای بود معدود شد از خروج ریاحین چو آسمان روشن زمین به اختر میمون و طالع مسعود ز دست شاهد نازک عذار عیسی دم شراب نوش و رها کن حدیث عاد و ثمود جهان چو خلد برین شد به دور سوسن و گل ولی چه سود که در وی نه ممکن است خلود چو گل سوار شود بر هوا سلیمان وار سحر که ...
از دستگیری طلافروش جنایتکار تا انهدام باندهای تبهکاری
. درحقیقت ما یک بازی کردیم. سناریویی که باهمدستی یکدیگرطراحی و اجرا کردیم. چه سناریویی؟ پدرم سال ها قبل فوت کرده بود و من مانده بودم و مادر بیماری که برای درمانش به پول نیاز داشتم. از کارخانه که اخراج شدم به فکر راهی برای پولدار شدن افتادم و تنها راهی که به ذهنم رسید سرقت بود. به همین خاطر اسلحه ای تهیه کردم وبا دوستانم برای سرقت به توافق رسیدیم. طبق قرار قبلی ساعت 9و نیم صبح روز حادثه با ...
محاکمه مرد سه زنه به اتهام ربودن پدرزنش
آن جا را به رگبار بست. بعد از آن مرا همراه دوستانش به یک بیابان برد. آنها کتکم زدند و می خواستند رمز کارت عابربانکم را بگیرند، اما رمزش یادم نبود. آنها مرا آزاد کردند. ولی دامادم باز مرا به بیابان برد تا این که ماموران پلیس سر رسیدند. با این اظهارات متهم نیز تحت بازجویی قرار گرفت و درنهایت پرونده برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. این درحالی بود که یک پوکه فشنگ ...
دسیسه شوم عروس برای مادرشوهر
فرنگیس به بیمارستان جابه جایی یافت. این زن بعد از ترقی مدعی گردید که هدف دزدیدن قرار گرفته و سارق بعد از خوراندن آبمیوه مسموم وی را بیهوش کرده و نقشه اش را عملی کرده هست. به این ترتیب مبحث به پلیس گزارش گردید.شاکی به مأموران عنوان کرد: از وقتی که شوهرم مرگ کرده هفتگی پنجشنبه ها به بهشت زهرا می روم. این هفته هم برپایه مرسوم به بهشت زهرا رفته بودم که در راه برگشت خودروی پژویی که سرنشین آن زن جوانی ...
دختر 16 ساله قاتل پدر دیه را قسطی می پردازد
کشید و شوهرم را با آبمیوه مسموم کرد. بعد از آن با همدستی یکدیگر او را با ضربات چاقو به قتل رساندیم. به این ترتیب زن میانسال همراه دختر 16 ساله اش به نام مهوش بازداشت و به پلیس آگاهی منتقل شدند. مهوش با اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: پدرم مرد سختگیری بود و هر بار به خاطر رفتن به خانه دوستانم، آرایش کردن یا صحبت کردن با موبایل با من درگیر می شد و مرا کتک می زد. این اختلافات باعث شد ترک ...
طنز آش کوثر، به قلم عباس خوش عمل کاشانی
بعد در حالی که چمدان بزرگش را زیر تختخواب چوبی می سراند ، افزود: ببین عباس!امروز می خواهم حقیقت آش کوثر را برایت فاش کنم!آن شرط و شروطی هم که گفتم ، این است که تا سالهای سال ، موقعی که به سن و سال من رسیدی ، آن را مثل یک راز پیش خودت نگه داری و برای هیچ کس ، حتی برای ننجون و آبجی عزّت مادرت تعریف نکنی! دایی نورالله که اشتیاق مرا به کشف حقایق راجع به آش کوثر دید ، به نشستن دعوتم کرد و ...
پاراگراف کتاب (146)
می کند، اما به هر حال یک جستجو گر قوی و مهم است و می بایست مرا در یافتن 2 یا 3 تعریف در مورد کتاب کمک می کرد؛ اما این که بعد از مدتی جستجو راه به جایی نبردم، به این معنی است که تا چه اندازه کتاب مهجور و تن ها مانده است. راستی چرا؟ چرا در لابه لای حوادث، رخداد ها و مناسبت های ایام مختلف سال، کتاب و کتاب خوانی به اندازه یک ستون از کل روزنامه های یک سال ارزش ...
روستاهایی با آمار زیاد معلول زایی در کرمان
چین و چروک اطراف چشم های زن عمیق می شود: اسلام که جایی رو نمی بینه همینجا آب گرم می کنم و می شورمش. زمستان ها هم که سرما بیاد بچه ها تب و لرز می کنن. از کجا بیارم ببرمشون شهر پیش دکتر، همین که داروهای اعصاب اسلام رو می خرم کمرم شکسته. چرخ همه ما با یارانه و مستمری بهزیستی می گذره باز خدا خیرشان بده. زن هر واژه ای که از دهانش بیرون می آید سکوتی کوتاه کنارش می نشیند شبیه کسی که در نقطه کوری ایستاده باشد. ...