کمربند ماشین می پیچید و دستش توی کمربند گیر کرده بود بنابراین نمی توانست از خودش هیچ واکنش دفاعی نشان بدهد. یک لحظه حس کردم رنگش کبود شد اما دیر شده بود. چند وقت پیش هم در استخر نفسش بند آمده بود و اورژانس توانسته بود او را احیا کند من هم فکر کردم مثل همان روز استخر شده و سریع روسری اش رو باز کردم و چند تا چک زدم توی صورتش اما به هوش نبود. خیلی ترسیده بودم. به سمت زمین های کشاورزی اطراف تهران رفتم تا ...