سایر خبرها
عاشقانه بودن دختر شینا به دل جوانان می نشیند
.... در خانه اش به روی همه باز بود. عمه هایم اول به خانه ما می آمدند بعد به خانه پدر و مادرشان می رفتند. در خانه مان همیشه صفا و سادگی و محبت برقرار بود. اینکه می گویند بهشت جای مادران است کاملاً درباره مادرتان صدق می کند. مادرم با پدرم قول و قرارگذاشته بود و برای فوتش هم برنامه داشت. تا حالا جایی نگفته ام حتی برای رفتنش برنامه ریزی کرده بود. مادرم با پدر قرار گذاشته بود آخرین ...
از خوانندگی در زمان شاه تا مناجات خوانی در حرم امام رضا(ع)
بودم که مادرم مرا در آغوش می گیرد و مقابل مسجدی می ایستد که کودکان عزاداری می کردند. ایشان همان جا از امام حسین (ع) می خواهد تا پسرش بزرگ شده و برای اهل بیت (ع) بخواند؛ وقتی بزرگ تر شدم در مدرسه و دبیرستان می خواندم. در رژیم گذشته به دلیل جوانی، خامی، نداشتن دوستان خوب و به دلیل علاقه به هنر به سوی خوانندگی رفتم؛ حتی صفحه پر کردم؛ ولی با ورود به این وادی متوجه فساد آن شدم. آن زمان هیئتی و مؤذن و ...
فهرست تیم ملی و جرقه های ناامیدی اجتماعی/ تازیانه های دوتابعیتی ها را کوتاه کنید
شرمنده باشیم یا از سفره خونین فلسطین و افغانستان و میانمار. یا شرمنده نسلهای بعد، از اعتماد لجبازان به دشمن، که 5 سال معطلمان کرد و 5 سال از عمر خدمت را صرف خواب خوش باغ سیب و گلابی کردند و امروز، دوان دوان دنبال دست دادن و عکس گرفتن و خنده های زورکی با مزوران و عهدشکنان از این کشور به آن کشورند. امام ما فرمود: آمریکا شیطان بزرگ است و رابطه ما با او رابطه گرگ و میش است. اما گروهی که آنچه را بزرگان ...
اصفهان| ماجرای گریه های فرزند شهید مدافع حرم هنگام تماشای سریال پایتخت + فیلم
5 و بیست دقیقه بعد از ظهر در سوریه و در نبرد با تکفیری های داعش شجاعانه به درجه رفیع شهادت نائل آمد و طبق وصیت نامه اش در گلستان شهدا اصفهان قطعه شهدای مدافع حرم فاطمیون به خاک سپرده شد. راز نام ریحانه و عطر سیب تسنیم: نام شما اعظم است، اما همسرتان شما را ریحانه صدا می زد، چرا. راز این عطر سیب را هم لطفا برایمان بگویید. رنجبر: من بسیار به آقا مسلم دلبسته بودم به ...
حجت الاسلام قرائتی: امام زمان (عج) میزبان ماه رمضان است
.... هر سال یک شب قدری است. این یک مورد. 2- شب قدر هم در ماه رمضان است. 3- شب قدر هم تنزل الملائکه فرشته ها از آسمان پایین می آیند. امام فرمود: از مردم بپرسید: فرشته ها که می آیند، کجا می روند؟ زمان پیغمبر بر پیغمبر نازل می شد. خدمت پیغمبر می رفتند. بعد از پیغمبر هم باید کسی باشد که فرشته ها خدمت او برسند. فرشته ها نزد من و شما که نمی آیند. اینکه قرآن می گوید: شب قدر فرشته ها روی زمین می آیند، کجا ...
آثار و برکات یاد خدا در کلام امام خمینی(ره)/ شرح حدیث صالح ترین و بهترین مردم از رهبر انقلاب/ فیلم: ...
گروه معارف - رجانیوز: این آخری ها دیگر چشم هایمان به آسمان دوخته شده بود، با اشتیاق منتظر آمدنش بودیم تا رود پرتلاطم نفس را به ساحل آرامشش برسانیم. خسته از روزمرگی ها و تنش های همیشگی زندگی این روزهای مان بودیم. دلمان تنگ نواهای دلنشین نیایش با محبوب شده بود. نوای شورانگیز "اللهم رب شهر رمضان" در تمام وجودمان می پیچید... بالاخره آمد آن که منتظرش بودیم. مسافر کریم مان از سفر یکساله ی خود بازگشت تا بار دیگر در سحرگاهان به یاد ماندنی اش زمزمه کنیم نوای "اللهم انی اسألک من بهائک بأبهاه و کل بهائک بهی" دعای سحر را و روزه ...
ویژگی های دعای ابوحمزه ثمالی
آن قیام شمرده می شدند. آنان تا آخرین لحظه مقاومت کردند و تا پای جان ایستادند و در کنار پسر شجاع و غیرتمند پیشوای چهارم علیه السلام بعد از فداکاری های بسیار، به درجه رفیع شهادت نائل شدند.دو فرزند دیگر ابوحمزه: علی و حسین در زمان امام کاظم علیه السلام زنده بودند. آن دو در ردیف محدثین و فقهای شیعه قرار دارند و از امام ابوالحسن موسی الکاظم علیه السلام و سایر ائمه علیهم السلام(اعیان الشیعه، ج 4، ص 10 و ...
افتادگی آموز اگر طالب فیضی/ عُجب، مانع کمال انسان است
آقا آخر خطبه ها گفتند: حسین خرازی را دعا کنید. آمدم خانه، به مادرش گفتم. گفت حسین ما را می گفت؟ از خود پرسیدم چه شده که امام جمعه هم او را می شناسد؟؛ نمی دانستیم فرمانده لشکر اصفهان است. تواضع یعنی اینکه بعد از شهادت بفهمیم این ها که بودند و نگویند که ما فرمانده هستیم اما بعضی ها یک عدد آبلیمو برای جبهه می فرستند، فتوکپی آن را همه جا می برد! می گویند شما فکر کردید پسته های جبهه را چه کسی ...
آدم زرنگ خودش را به قافله یاران حسین (ع) می رساند
قسمت ششم این صحبت ها را می خوانید. آمادگی برای شهادت بعد از اولین باری که به عراق رفت و جنایات داعشی ها را به عینه دید، مخصوصا بعد از شهادت دوست و همرزمش شهید کوهساری در تیر ماه 94 دیگر حال و هوایش عوض شد. انگار زمینی نبود. آرام و قرار نداشت، با شهید قرارهایی گذاشته بودند، انگار باور کرده بودم که به زودی بهترین و بالاترین هدیه الهی زندگیم را از دست می دهم. قرار گذاشته بودیم که به ...
زندگی در مشهد؛ عاشقی در کربلا؛ شهادت در سوریه
کرد؟ مادر شهید: از شهید عارفی تعریف می کرد. گوشی شهید عارفی، دست حسین بود. حسین در اعزام اول، مجروح شده بود. کمی ناشنوایی پیدا کرده بود و پایش تیر خورده بود. بدون اینکه به ما اطلاع دهد، به تهران آمده بود، جراحی پلاستیک کرده و به منطقه برگشته بود. وقتی به مرخصی آمد، در مورد مجروحیتش به ما هیچ چیز نگفت. پایش را به خانمش نشان داده و گفته بود که به مامانم نگویید. ما بعد از شهادت ایشان متوجه شدیم ...
پدر و پسری که برای شهادت از هم سبقت گرفتند
چه بود؟ جعفری: همیشه به خوابم می آید. روزهای اول شهادت به خوابم آمد و گفت چرا گریه می کنی؟! گریه نکن، جایی نمی روم که بخواهی گریه کنی. همیشه زمانی که خانه بود می گفت وقتی خبر شهادتم را شنیدید گریه نکنید، گل و گلاب بگیرید، وقتی پیکرم روی دست مردم هست گل بریزید. روز تشییع به سفارش پدر عمل کردم و از مسجد تا حرم پیکرش را گل باران کردم. می گفت آرزوی من شهادت است اگر گریه کنی یعنی دوست نداری من به ...
استخاره عجیب پیش از رفتن به سوریه
اسلحه را طوری درست کرده بودیم که هرچند دقیقه ای یکبار خودش شلیک می کرد و داعشی ها فکر می کردند که تعداد زیادی نیرو مقابل شان قرار دارند. اولین باری که ایشان به عراق رفت با چهار نفر از دوستانش بود که البته سه نفر از آن ها در بازه های زمانی مختلف شربت شیرین شهادت را نوشیدند. از جمله شهید جواد کوهساری که بعد یک هفته از شهادت آقا مصطفی پیکرش به همراه پیکر همسرم بازگشت. بعد از آن سه بار ...