سایر منابع:
سایر خبرها
، همگی اهل خانواده لحظه شماری می کردند ، یکبار به منزل دایی اش در دزفول رفت ، هنگامی که به منزل رسید ، پس از سلام و احوالپرسی از زن دایی اش پرسید : نان در منزل دارید ؟؟ زن دایی گفت : خیر ، قرار است محمود برود و از نانوایی بخرد ، بلافاصله محمّد گفت : من رفتم بخرم ، فقط بگو چند نان نیاز دارید ؟؟ محمّد رفت و با نان به منزل دایی برگشت ، هنگامی که آن روز در منزل دایی بود ، دختر دایی اش که کلاس پنجم ...
می یابید تازه می فهمید که فقط و فقط یک نابغه می تواند چنین پیچ و تاب و عواقب و روابط شخصیت ها و ... را در یک بازی بگنجاند آن هم با درصد خطای تقریبا صفر. در واقع باید گفت یکی دو بار اولی که خودتان این بازی های را تجربه می کنید به کنار، ولی مهم تر دفعاتی است که باید به راهنماهای بازی و ... مراجعه کنید و تازه در می یابید که “عجب!! پس اینجا این بود قضیه اش!! پس این شخصیته واسه این بود که دیگه پیداش ...