، چاپ اول، 1384 - صدوق، حسن، من لا یحضره الفقی، ه. قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1404 ه. - صفایی، سید حسین و امامی، اسدالله، مختصر حقوق خانواده، تهران، نشر میزان، چاپ هشتم، 1384 - طباطبایی، حسن علی، ریاض المسای، ل. قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول، 1420 ه. - طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم. انتشارات جامعه مدرسین، چاپ بیست و سوم، 1386 ...
دستم تنهاست، اگر می توانید کمک کنید. من به گریه افتادم. یعنی در این قم آن هم برای یک علامه، چهار نفر نبودند پولی بدهند و به ایشان کمک شود. گفتم حاج آقا اگر لطف کنید من می توانم قبل از چاپ نگاه کنم و اگر چیزی در حد ادبیات، جمله بندی و از این قبیل به ذهنم آمد اعلام کنم. فرمود خوب است. اگر ملاحظه کرده باشید ظاهراً از جلد هفتم یا هشتم اغلاط بسیار کم است و خیلی هایش هم دیگر از نوع نگارش خود آقای ...
مادر دست به لباس هایش بزنیم. همه کارهایش با خودش بود. همیشه نخ و سوزن توی جیبش داشت. فاطمه خانم که حالا غرق در خاطرات سی و اندی سال پیش شده، نفسی تازه می کند و ادامه می دهد: وقتی جنگ شد، حاج آقا مصطفی از قم آمد و یک راست راهی کردستان شد. اولین برادرم بود که رفت؛ اولین پسر خانواده ردانی پور.حاج علی آقا هم پشت سرش رفت و بعد آقارسول. عملیات فتح المبین هر سه با هم جبهه بودند؛ بعد از عملیات حاج علی ...
خانه
