سایر منابع:
سایر خبرها
ایران آنلاین /دیدم خیلی لایک خورده، مطمئن شدم که حتماً راه درستیه. من هم رفتم و بهش گفتم دوستت دارم. متأسفانه اون هم خیلی اهل فضای مجازی بود و بهم گفت مرسی. من بهش گفتم جواب دوستت دارم مرسی نیست و این شوخی قدیمی شده، باید بلاک می کردی. که همون موقع بلاکم کرد. رفتم در خونه شون و بهش گفتم من قصدم ازدواجه، ببین توی توئیتر هم می گن دختر شهریوری جذابه، تو هم که شهریوری هستی. همونجا یه کتاب از جیبش ...
الهی بروی کربلا؛ من برایت جلوی در خانه پرچم بزنم تا برگردی و ببینی و خوشحال باشی. بهش گفتم: شیرینی پخش کن پسرم! گفت حالا تو برو کربلا. لقمه نان و پنیرش را خورد و دوستش زنگ در خانه را زد و گفت بیا بیرون. نمی دانستم که دوستش می خواهد با موتور او را کجا ببرد. نمی دانستم با هم کجا رفتند. اسم دوستش علی بود. آن روز عصر از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت . سیمین خانم از غصه کف دست هایش را به هم می کوبد و ...