سایر منابع:
سایر خبرها
. وارد یکی از زاغه ها شدیم. یک زن و مرد مشغول کشیدن شیره تریاک بودند. مرد معتاد نگاری1 به دست داشت و زنش چلم بار می زد2 . فرمانده از او پرسید: پس بچه هات کجان؟ مردک جواب داد: حالشون خوبه! فرمانده گفت: من حالشون را نپرسیدم، پرسیدم کجان. مرد جوابی نداد. با تشر فرمانده، زبان زن باز شد و گفت: نامرد بی همه چیز پسره را فروخت. کمی مکث کرد، بدنش را خاراند و درحالی که سرش را تکان می داد، با صدایی تودماغی ...
به مغازه اش برد و سه روز در آن جا مخفی کرد تا این که روز بعد با شکایت مادرم دستگیر شدیم و با وساطت بزرگ ترها با یکدیگر ازدواج کردیم. بعد از این ماجرا بود که فهمیدم صابر اعتیاد شدیدی به مواد مخدر صنعتی دارد و با دختران دیگری نیز در ارتباط است طولی نکشید که من هم معتاد شدم و به شرکت در پارتی های شبانه روی آوردم. در همین پارتی ها بود که با جوان دیگری آشنا شدم و با گذشتن از همه حق و حقوقم ...
قاچاقچی اند. پیرمرد معتادی رو به دوربین با صدایی به اصطلاح مخملی، من باب اظهار عذر تقصیر می گوید: آدم اگه معتاد نباشه، حاضره از ...ش دربیاره و بکشه؟! دلخراش ترین صحنه این گزارش صحنه ای است که یک مرد و سه فرزندش را نشان می دهد. جلوی این چهار نفر یک سینی محتوی مواد کشف شده از راست روده آن سه کودک معصوم است که کم هم نیست. مردک معتادِ مفلوک چمباتمه زده و سر به زیر دارد. بچه ها هراسان رو به دوربین ...