سایر منابع:
سایر خبرها
نگار کشته کار که در خلق مرحله مهمی از تاریخ مطبوعات عربی ایفای نقش کرده بود برای اولین بار در بزرگ ترین روزنامه آمریکایی شروع به نوشتن کرد و بارها در شبکه های عربی نظیر الجزیره، دویچه وله، بی بی سی ، سی ان ان و غیره حضور یافت، آن هم پس از اینکه سال ها با خودش بر سر وفاداری به حکومت یا میل به استقلال درگیری داشت، چون در داخل جغرافیای عربستان نیروی سرکوبگری حکومت می کند که به کسی اجازه نمی دهد چیزی ...
در رابطه با محتوای آرشیوش دستورات دقیقی تنظیم کرده است، اینکه تا قبل از مرگ خودش و خواهر و برادرانش نباید در دسترس عموم قرار بگیرند. (او در حال حاظر یک برادر دارد که کشیش کاتولیک است، و یک خواهر؛ برادر دیگرش که ناتوانی ذهنی مادرزاد داشت، و مرتباً در بیمارستان بستری می َشد در سال 1985 از دنیا رفت). باوجوداین، مورنین کشوی قفسه ها را برای من باز کرد تا ببینم درونشان چیست. آرشیوِ گاه شماری او پر بود ...
سرکوب هرگونه فعل سیاسی و هیجان در دانشگاه بودند، از حقوق دانشجویان دفاع و با دولتمردان برخورد کرده است: بنده چند سال قبل از این – خیلی پیش، سال ها پیش- راجع به سیاست در دانشگاه ها، یک تعبیری به کار بردم که مسئولان دولتی آن روز خیلی ناراحت شدند که چرا این حرف را می زنید؛ گفتم: خدا لعنت کند کسانی را که بساط فکر سیاسی و کار سیاسی و تلاش سیاسی را از دانشگاه ها جمع کردند؛ از ما گله مند شدند که شما بچه ها ...
قالیباف هم شب را آنجا گذرانده بود و صبح، قبل از حرکت ما برای دلجویی و عذرخواهی به محل حضور جانبازان آمد. دیدارش با جانبازان کوتاه ولی موثر بود. قول داد که ان شاالله تا سال بعد چند موکب مناسب ویلچری ها در فواصل معین مسیر راهپیمایی احداث شود. صبح، هنگام حرکت که از ساختمان بیرون آمدیم تازه فهمیدیم که عده زیادی حتی پس از ما رسیده اند و ناچار شده اند در محوطه حیاط و در سرمای فضای باز بخوابند. ...
اینکه به روی خودم بیاورم رفتم سمت حیاط. ساواکی ها آقای سعیدی را محاصره کردند. جلو در حیاط هم یکی از ساواکی ها راه را بر من بست و از من خواست کیفم را باز کنم. کیف را تفتیش کرد و اجازه داد من بیرون بروم. بلافاصله به خانه رفتم. مجتبی صالحی یکی از نزدیکترین یاران آقای سعیدی بود. به او تلفن زدم و ماجرا را برای او شرح دادم. بعد به سراغ آقای بهاری رفتم. او صاحب دکان خرازی روبروی خانه مان بود. با آنکه هیچ ...