سایر منابع:
سایر خبرها
...: پسرم در روزهای آخری که در بین ما بود همیشه از زندگی روزمره ای که داشت اظهار نارضایتی می کرد و می گفت کی می شود که یک روز از خواب بلند شوم و دنیا شکل دیگری به خود گرفته باشد، به طور قطع منظور او از این جمله را می توان در این دید که ریشه جنگ و بی حرمتی به اهل بیت(ع) از بین برود چراکه به نظر من او دیگر طاقت فضای بی حرمتی به ائمه اطهار(ع) را نداشت. گفتنی است شهید رضا سروری شهید مدافع حرم حضرت زینب(س) فردا 23 شهریوز ماه سال جاری در مشهد مقدس تشییع شده و در گلزار شهدای بهشت رضا مشهد به خاک سپرده می شود. "انتهای پیام" کد خبر 121991 23/6/ ...
خدا نصیب کافر نکند. کاش گردن من شکسته بود، نیامده بودیم. میان بیابان، غریب بی کس، نه آب نه آبادی، خدا پدر حاجی اسماعیل اصفهانی حمله دار را بیامرزد، زودی توی دامنة کوه چادر زدند و سه نفر غسال آوردند. بنده کاری که هرگز نکرده بودم، رفتم نشستم تا اینکه غسل دادم. کفن کردند. هر ساعت می گفتند زود باشید که عرب حرامی می آید ما را می کشد، چون توی دامنة کوه بودیم. در هر حال بعد از غسل آوردیم پایین کوه، نزدیک چادر حاجی ها شتری کشتند. نعش پیچیدند در پوست شتر. ما آمدیم توی چادر. نه جرأت گریه، می گویند برای اهل حاج خوش آینده نیست. تا صبح آهسته آهسته گریه کردیم. خدا به فریاد دل من بیچارة فلک زده برسد. ...
می خورند و این داروها روی دندان هایشان تأثیر منفی داشته و آنها را خراب کرده است. هرچه قدر هم به بهداشت دهان و دندانشان رسیدگی کنم باز هم مشکلات دندان را دارند. پدر زهرا فوت کرده و مادر به تنهایی از 2 فرزند معلولش نگهداری می کند. مادر زهرا می گوید: هزینه های درمان بچه هایم بالاست، هر دو تشنجی هستند و باید داروی ضدتشنج و آرامبخش مصرف کنند. فقط در ماه حدود 450هزار تومان پول پوشک و دستمال ...
فرزندش توسط خود گفت و تصریح کرد: به سمت یکی از تابوت ها حرکت کردم و کنار آن نشستم روی یکی از آن ها نوشتم "حسین علی می دانم تو اینجایی بیا و ما را از چشم انتظاری نجات بده" وقتی این جمله را نوشتم امضا کردم و سرم را بر روی تابوت گذاشتم و به شدت گریه کردم در همان زمان بود که از شدت پریشان حالی به خواب رفتم و حسینم به خوابم آمد گفت "بابا جان گریه نکن من با شما هستم"، وقتی بیدار شدم دو رکعت نماز شکر خواندم ...