بیست ودو ساله بودم که در سیل افتادم. بیست ودو ساله بودم که آب از سرم گذشت و مردن چنان یقه ام را گرفت که دانستم، مرگ از آن چه گمان می کردم به من نزدیک تر است و از آن چه گمان می کردم ناگهان تر؛ چنان نزدیک که گویی در پیراهنم زندگی می کرد و چنان ناگهان که گویی مرگ همان چشم بر هم زدن است ... ... ادامه خبر