سایر منابع:
سایر خبرها
...> صدایش به طرز عجیبی در کمتر از سه چهار دقیقه شل و وارفته به نظر می رسید: و از تو گری، از تو و همه آن جهودهای لعنتی متنفرم! لبخند روی لب های آکاردی کمرنگ شد، گری ته مانده شیشه دوم را سرکشید و گفت: برو به درک سرگرد. سرگرد با حیرت به سمت گری چرخید، بعد ایستاد، یک قدم به طرف گری برداشت، قطرات درشت عرق آرام آرام روی بینی پهن اش نشست. واضح بود که این بی پروایی یک مادون به مافوق خود ...