سایر منابع:
سایر خبرها
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (179)
حواسم جای دیگه ای بود! توقع این همه همدردی رو نداشتم. 11- ملت موقع عزاداری مثل یارای امام حسین میشن ولی موقع گرفتن نذری مثل سپاه یزید میشن، غفلت کنی با اسب از روت رد میشن. 12- همه از مرگ می ترسن و من از این جمله: حجم اینترنت شما رو به پایان است. 13- کثافت چیست؟ قبلا فحش بود حالا وسیله ابراز علاقه. شاید در آینده هم بشه اسم بچه. 14- تو تبلیغ شامپو میگه همسرم ...
حافظ ناظری: رقیب ندارم چون منحصر به فردم
، من دهانم را باز نمی کردم اما وقتی خودت را خراب می کنی و می گویی دیسونانس آن کجاست، من هم جوابت را با لحن تندی می دهم. من اصلا نمی توانم با همچین آدمی حرف بزنم، چون او متعلق به جهان دیگری است. معلوم است که همه این نقد، غرض و ناراحتی می شود. مشخص است که او دلش می خواهد در شبکه CNN در موردش داستان بسازند اما این اتفاق رخ نمی دهد و ناراحت می شود! نمی خواهم اسم ببرم اما آن آدمی که در مورد ...
علیرضا داودنژاد: یک جور اجبار و ناچاری در شکل گیری فیلم ها دخیل است
شرکت فیلمسازی خط و موج گرفته که مال خودم است و قصد دارد همه این کارها را با هم انجام بدهد (می خندد) در چنین شرایطی، این رفت و آمدها و تناقض ها چندان هم عجیب و غیرطبیعی نیست. تناقض جالبی در وجود شما هست که به نظر می رسد تمام سال های حضور در سینما درگیرش بودید و اصلا تمام این دوره ها و فیلم ها را می شود از طریق آن تحلیل کرد. از ابتدای جوانی در دل نظام تولید سینما کار کردید و طبیعی ا ست که ساز و ...
مصاحبه جالب با گوینده و عروسک گردان جناب خان + تصاویر
وجود داشت، ولی نقششان کم بود. البته شاید رامبد بهتر بتواند به این سوال جواب بدهد. همان جا در پشت صحنه کوچه مروارید، شوخی هایی در آمد که الان جلو صحنه خندوانه استفاده می شود؛ مثلا شوخی با اسم رامبد و اینکه چقدر این اسم برای جناب خان عیجب است. درواقع، تصمیم از پیش تعیین شده ای نبود. مجموعه این شوخی ها باعث شد گروه خود رامبد به این نتیجه برسند که این عروسک در خندوانه جواب می دهد. دلایل فرعی ...
بی بی سی و VOA با آمدن هنر و تجربه مشکل تأمین فیلم پیدا کردند
کاملا متفاوت با بحث اقتصادی است. مبنای هنر و تجربه این است که بالاخره کسی که می خواهد فکر نو ، چه در حوزه محتوا و چه در حوزه فرم بیان کند، بایدجایی برای امکان دیده شدن ایده های جدید را داشته باشد، و با وضعیت ورشکستگی سینمای تجاری یا همان بحث اقتصاد، این امکان به صورت طبیعی وجود ندارد. شما می دانید که در همه جای دنیا، دولت ها از فکرهای جدید در تمام بخش ها چه در حوزه سیاست، اقتصاد یا صنعت ...
مسیری که ستون پنجم برای مهاجمین آمریکایی باز کرده بود!(پاورقی)
سرگردان به سراغش آمده بود، اگر ارتش او را گرفتار نمی کرد، می توانست وضعیت دیگری داشته باشد، شاید می توانست عکس دختر بچه کوچکش را در جیبش بگذارد و بگوید: ببین ویلی! این دخترمه! اما این طور نشد. جیم دوباره روی صندلی جابه جا شد و به زندگی که می توانست داشته باشد، فکر کرد. بعد مثل همیشه خودش را در حال پیدا کردن اسم برای بچه ای که آرزویش را داشت، غافلگیر کرد. جنگ زندگی اش را نابود کرده بود، آینده اش ...
یک مسئول عالی قضایی گفت من 7 سال در زندان نبودم
مثل یادآوری یک خاطره دور است؛ خاطره بزرگترین فساد اقتصادی بعد از انقلاب تا آن زمان. فارغ از تمام آنچه با شنیدن نامش به ذهن ما می آید، او خودش را طور دیگری معرفی می کند؛ شهرام جزایری عرب. او که یک سال است از زندان آزاد شده و به گفته خودش اکنون استراحت می کند اما خواندن این جمله او هم جالب است: خیلی محکم گفته ام به زودی کاری خواهم کرد که یک بار دیگر عالم هستی به وجود من افتخار کند. ...
سازگار وژولیده وصرافان ودین پرور وانسانی وموید وحسان وسهرابی وشفق ودیگرشاعران وسوم محرم
...> آغوش می شوند سرا پا غروب ها از راه می رسند و به آغوش می کشند با اشتیاق کودک خود غروب ها از راه می رسند و هیاهوی بچه هاست زیباترین ترانه ی دنیا غروب ها در چشم های منتظران گرگ و میش عصر محو است در شکوه تماشا غروب ها در چشم های دخترکان شوق دیگری ست شوق دوباره دیدن بابا غروب ها بعد از هزار سال همان شوق شعله ور در چشم های ...
علی مشهدی و زندگی عجیب و غریبش (2)
حرم می رود. آنجا به شدت گریه و درد دل می کند. باور نمی کنید چهار ماه نمی کشد می رود تا همان باشگاه را بخرد. گفت یک چک 17 میلیونی گذاشتم روی میز طرف و گفتم باشگاهت مال من. رفیق دیگری داشتم که از کارواش بیرونش کرده بودند؛ سال 81 بود چون عاشق ماشین دوو سی یلو بود، به او می گفتم حسن سی یلو. دلش شکسته بود. رفت حرم به دو سال نکشید کارگاه زد، ماشین خرید، ازدواج کرد. خود من در زندگی ام همه چیز ...
این دل شده هیأت اباعبدالله(29)/با احتیاط لاله ی ما را پیاده کن
...> آقا سلام ماه محرّم شروع شد آمد بهار زخم دل ما و مرهمت خون می شود دل همه عالم زه قصه ی آن لحظه های آخر و گودال و آن غمت در بین روضه غم دل من را گرفته بود وقتی رسید روضه به انگشت و خاتمت ما بین این همه غم و اشک وفراق وداغ ای زینب آمدم که شوم یار و همدمت زینب چه قدر شکل جوان مادرت شدی با صورت کبود و همان ...
اشعار شب دوم محرم؛ ورود به کربلا
دلم تکیه گاه شانه های خسته ام در هر مقام پابه پایت آمدم یک عمر همدل همنفس پابه پایت آمدم هرجاکه رفتی گام گام باتو این پنجاه سال احساس عزت داشتم با تو در محمل نشستم در کمال احترام با تو تا اینجا رسیدم بی غم و بی دردسر با تو میگویند از امنیتِ من خاص و عام اسم اینجا را که گفتی سینه ام آتش گرفت شعله ور شد خاطرم از غصه های ...