گفته بود من فقط یک دست قطع شده عروسک پلاستیکی را کف زمین رختکن دیدم و برداشتم که بیندازم سلط آشغال اما نمی دانید راجرز چه جیغ و ویغی راه انداخت. تو دست عروسک را عین هدیه ای ارزشمند از دست حاجی قاپیدی و توی ساکش انداخته بودی و حاجی گفته بود به حق چیزهای ندیده و نشنیده. لابد سه سال بعدش که دیدی آبت با رئیس- علی عبده- به یک جوی نمی رود فهمیدی که همیشه از آن دست پلاستیکی هم کاری ساخته نیست. ...