سایر منابع:
سایر خبرها
خباز:نماینده دلواپسی به من گفت نمی گذارم آب خوش از گلوی دولت پایین رود /مجلس بعد موی دماغ دولت نیست
این مذاکرات در حاشیه جلسات صورت گرفته و در حال تغییر نگاه اعضای شورای نگهبان هستند. این حرف درست است. برخی اصلاح طلبان چنین کرده اند اما بر این امر اجماع نشده و نظر جمعی اصلاح طلبان نیست. چند نفر را خود من هم خبر دارم. این افراد در دوره های گذشته رد شده اند و حالا می خواهند بررسی کنند که آیا نظر شورای نگهبان همان نظر سابق است یا عوض شده است. آیا ستادهایش را تشکیل دهد؟ آیا رایزنی هایش ...
مصاحبه با بازیگر نقش حضرت ابوطالب
کردیم و گفتیم خوش به حال افرادی که قرار است در این فیلم همکاری کنند. همان روز محسن قرایی با من تماس گرفته بود و من جواب نداده بودم و بعد اس ام اس داده بود که من محسن قرایی دستیار مجیدی هستم لطفاً با من تماس بگیرید. _ بعد از این همه بحث در مورد فیلم و آرزوی حضور در آن به ذهنت نرسید که برای بازی با تو تماس گرفته اند؟ اصلاً به هیچ عنوان چنین فکری به ذهنم نرسید با خودم گفتم ...
جوکرِ شوالیه تاریکی ، نابغه یا دیوانه؟
که از دنیای زیبای اطراف شان ساخته اند، توهمی بیش نیست. چون وقتی زمانش برسد، بدن ها تکه تکه می شوند! برای درک بهتر این مسئله می توانید به سفر متضادِ بروس وین در شروع بتمن آغاز می کند نگاه کنید! او نیز با یک ضایعه ی روانی بد دست و پنجه نرم می کند، ولی در راه دیگری قدم می گذارد و سعی اش این است تا کس دیگری آن را تجربه نکند. در این میان، اگر از زاویه و چشم اندازِ دنیای بعد از یازده سپتامبر ...
زندگی در سرویس های بهداشتی!
هم ندارند که تابلوی فلزی دستشویی بانوان را بخوانند. زن، آن سوی دیوار را با دست چپش نشان می دهد: مردونه اون طرفه. این را با عصبانیت می گوید، کلافه است. می روند مردانه ؛ آ نجا بلبشویی به راه است، فضای جمع و جور توالت، شبیه همه چیز است، جز توالت. یکی با تیغ ریش می زند، آن یکی سیگار می کشد و با دوستش حرف می زند، یکی هم بلوز قرمزرنگی را داخل روشویی انداخته با انگشتان سیاه به آن چنگ می زند ...
توصیه های میرزا اسماعیل دولابی برای حضور در حرم سیدالشهدا(ع)
الهام شده است و چیزی شبیه قرآن است اگر یک ماه محرم هر روز در خانه ات زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلامش بخوانی خدا را می بینی، امام حسین(ظهور) محبت است، ائمه یک ماه محرم را خیمه عزا می زدند و گریه می کردند. سینه زدن خیلی قشنگ است و نافع، مواظب باش در طول سال چند دفعه سینه زدن را ترک نکنی، شخص وقتی سینه می زند، یا امام درون جا آن سینه می رود یا سینه زن به درون امام می رود، در همه عمر یک ...
رمزگشایی از نام خیابان های پایتخت!
درموردش یه فیلم نشون داده؛ سیاه پوست بوده؟ یکی عاقبت می پرسد: خوب چرا اسم خارجی می ذارن رو خیابونا؟ - دست بچه مدرسه ای هایشان را گرفته اند و درباره معلم های دخترانشان حرف می زنند. تا می شنوند پاتریس لومومبا مکثی می کنند و همدیگر را نگاه می کنند. دختربچه ها منتظرند ببینند مادرانشان جواب این سوال را می دانند یا نه. یکیشان می گوید: والا تو تاریخ خونده بودیم ولی الان یادم نمی ...
اشعار شب پنجم محرم؛ حضرت عبدالله بن حسن(ع)
شأن قرآن غافل است بی حیا، یابن الدّعی کم نیزه بر رویش بزن صورتش بهر رسول الله ماه کامل است فکر کرده می گذارم با سنان نهرش کند دست های کوچکم بهر امام حائل است خوب شد رفتم نمی بینم که دیگر بعد از این قسمت ناموس حیدر ناقه ی بی محمل است خوب شد رفتم نمی بینم که دیگر بعد از این کاروان عشق را در کنج ویران منزل است (مصطفی هاشمی ...
مجتهدزاده: دیپلماسی ما در برابر عربستان به گونه ای بود که انگار محتاج جواب سلام آنها هستیم
قبل را اصلاح یا دست کم تعدیل کند. به هنگام بروز چنین بحران هایی کاملا صحیح است که در نخستین برخورد تلاش کنیم از راه گفت و گو مسائل را حل کنیم ولی وقتی می بینیم که در برابر تلاش های دیپلماتک ما حریف گستاخی می کند و متوسل به اهانت و تهدید می شود دیگر باید بدانیم که اصرار در نشان دادن هویج بی فایده و بلکه احمقانه است. به هنگام رسیدن به چهار راه جهل و تعصب در عدم قبول هویج، دیپلماسی باید به ...
ماجرای تشکر پدر مرحومم از جمعیتی که برادر شهیدم را در گمنامی تشییع کردند
و لشکری همه حضور دارند. در خواب دیدم پدرم آمد و از حاضرین تشکر کرد. بعد از خواب بیدار شدم و گفتم این چه خوابی بوده است و چرا پدرم باید از این جمعیت تشکر کند؟ تشکر پدر مرحومم از جمعیتی که برادر شهیدم را در گمنامی تشییع کردند او ادامه می دهد: فردای آن روز وقتی اخبار را گوش کردم، فهمیدم دو شهید را در تهران تشییع کرده اند که یکی از آن ها در عملیات فتح المبین شهید شده بود. یک حس ...
مداحی، اشعار و مقتل روز پنجم محرم حضرت عبدالله بن حسن(ع)
به سوی امام می کشد، اما خود از این جذبه بی خبرند . اگر او کشکشانه ما را به کوی دوست نکشد و بر پای خویش رهایمان کند، یاران ، همه از راه باز می مانیم . آسمان را دیده ای که از او بلندتر هیچ نیست ، اما درگودال های حقیر آب نیز می نگرد؟ امام در مرداب وجود عمرسعد در جست و جوی نشانی از دریاست، دریای آزاد ، دریایی که به اقیانوس راه دارد. زهیر بن قین هر چند خود نمی خواست، اما امام آن عهد فراموش شده را با ...
افشاگری های باورنکردنی جلال طالبی از تیم ملی
ها و خلاصه همه چیز را آتش می زدند. تمام ادارات تعطیل شده بود. من از اندونزی به آمریکا برگشتم و بعد از 6 ماه نامه ای به دستم رسید از طرف باشگاه بهمن که می خواستند سرمربی شان شوم. 150 بار گفتم چطور سرمربی تیم ملی شدم چند سالی در تیم بهمن بودم که یک روز صفایی فراهانی خواست که در فدراسیون من را ببیند. رفتم و ایشان گفتند که می خواهم عضو کمیته فنی باشی. منتهی سخت بود که در آن شرایط ...
همسر آیت الله مهدوی کنی: بعد از رفتن آیت الله در دانشگاه کانه هیچ اتفاقی نیفتاده است/ زندگی عاشقانه ما ...
دارم عوض می شوم و حالت های تازه ای به من دست داده بود! بعد از عقد که خود حاج آقا وارد اتاق شدند، انگار ورق برگشت... *آرام شدید؟ نه، می توانم بگویم عاشق شدم!فقط می توانم این جمله را بگویم! نمی دانم چه بگویم؟ ازدواجی بود الهی. همه این را تا همین اواخر عمر حاج آقا هم مشاهده کردند و به آن اذعان دارند. می دانند که در زندگی ما عاشقی بود. صحبت یک زندگی عادی نبود [به گریه می افتد] به ...
میرکریمی: باور کرده بودیم سینما برای ما نیست, محمد رسول الله(ص) معادلات را تغییر داد
جایگاهمان کار کنیم. بگذارید خاطره ای تعریف کنم: چند سال پیش به اتفاق مجید مجیدی و سیدمهدی شجاعی خدمت یکی از علمای بزرگ و عالی قدر تشیع رفتیم. یک جلسه ی خصوصی با ایشان داشتیم. سیدمهدی شجاعی گفت من فیلمنامه ای در دست دارم درباره زندگی حضرت زهرا (س) سؤالم این است: چقدر اجازه دارم نگاه شیعی خودم را در مورد ایشان و جایگاه ایشان در فیلمنامه بیاورم. من ابتدا فکر کردم سؤال درباره اختلاف مسئله ...
اشعار ویژه شب پنجم محرم _عبدالله بن الحسن(ع)
مو افتاده خویش را در وسطِ معرکه انداخت و بعد در شبِ گریه حماسی غزلی ساخت و بعد سنگ دل تیغ کشیدی که سرش را بِبَری؟ هر قَدَر سهمِ تو شد بال و پرش را بِبَری؟ دست و پا می زند و آخرِ کارش شده است! پاک وحشی شده ای تا جگرش را بِبَری؟ با وجودی که ندارم زِرِه و تیغ مگر مُرده باشم بگذارم که سرش را بِبَری همه ی ...
ولایت؛ کلید اصول دین/رمز مصونیت اعتقادات از نفوذ یهود چیست؟
حقیقت دین تمسّک نجویید و فقط به ظاهر دین بسنده کنید، یک روز همین ظواهرِ دین شما را هم به سخره می گیرند. شاید شما هم این کلیپ را دیدید که آن امام جماعت وهابی ملعون می گوید:الله اکبر، بعد حدثی از او سر می زند، می گوید: انتظروا دقیقة ! مردم را معطل می کند که برود مثلاً وضو بگیرد! همین!؟ ببین اسلام به کجا رسیده!؟ این به سخره گرفتن دین است. یا در بحث جهاد نکاح هم هیمن طور است که دین را به ...
علیرضا رئیسیان : انتقام نتیجه جهل است
می شود چطور با موضوع برخورد می کند؟ و بعد یک پیشنهاد که از جانب ما برای مخاطب مطرح می شود که آیا خشونت در این موارد راه حل درستی است؟ آیا بخشش راه حل درستی است؟ یا تنبیهی که در ازای آن تنبه وجود داشته باشد. یعنی طرف متوجه عمل خطایش بشود ولی ما با خشونت از او انتقام نگیریم. انتقام بحرانی است که شاید خطرناک تر از بحران اول باشد. بنابراین به تعبیر من موضوع فیلم نبود رابطه عاطفی است، نه خیانت. نبود ...
بزرگان سینما درباره گروه هنرو تجربه چه نظری دارند
: تاثیر عمیق بر سینمای ایران به طور کلی می توانم بگویم این که تعدادی از سالن های سینمای ما اختصاص یابد به فیلم های خاص و تماشاچی خود را به تدریج به دست آورد، خیلی خوب و درست است. خواه از جانب دولت انجام شود خواه از سوی بخش خصوصی. با توجه به این که نمایش فیلم های مستقل و خاص هر روز سخت تر می شود، کمک به نمایش این فیلم ها، حرکت درستی است. اما باید دید که روش های اداره و سیاست ها و نحوه نمایش در ...
اشعار شب چهارم محرم؛ دو طفلان حضرت زینب(س)
...> بهای این همۀ تا ابد ندیدنشان به دست خویش درختی ز میوه هاش گذشت و باد سر زده آمد برای چیدنشان و حس مادری اش بود اینکه دقت کرد به طرز پا شدن و رفتن و دویدنشان به روی خویش نیاورد اشک را؟ اما خمید مادر غمدیده با خمیدنشان به زیر سم ستوران و زیر پنجۀ تیغ نگاه کرد دوباره به قد کشیدنشان حسین بود کنارش نخواست گریه کند به دل ...
علیرضا داودنژاد: یک جور اجبار و ناچاری در شکل گیری فیلم ها دخیل است
یک فیلمنامه این شکلی بنویس. دو روز بعد سناریوی نقره داغ را برایش بردم که همان هم ساخته شد. وقتی قصه را خواند آنقدر هیجان زده شد که زنگ زد به سعید مطلبی. مطلبی که سناریو را خواند چیز عجیبی بهم گفت. گفت نه به خاطر خودت بلکه برای حسن نیتی که نسبت به سینما دارم از حضور تو در این حرفه به شدت استقبال می کنم. این جمله آنقدر برایم دلنشین بود که انگار حکم رسمی ورودم به سینما صادر شد. از همان موقع یاد گرفتم ...
گواردیولا گفت زندگینامه آغاسی رابخوان
؟ هرچه باشد شما از سال 2012 در مونیخ هستید و توماس مولر به عنوان یک مربی حرفه ای گویش بایرنی در کنار شما بوده است! -تا حالا یک سری واژگان و عبارت های بایرنی یاد گرفته ام، البته نه زیاد. ولی زبان آلمانی ام در مدتی که در این کشور هستم خوب شده؛ اگرچه ترجیح می دهم در مصاحبه ها به اسپانیایی جواب بدهم! شما بعد از پشت سر گذاشتن یک مصدومیت طولانی مدت، در دیدار مقابل دورتموند که با ...
تصویب کلیات و جزئیات برجام/تعیین نحوه استیضاح شهردار از سوی شورای شهر
...> کوچک زاده تصریح کرد: تمام این مجلس تابع رهبر معظم انقلاب است و با افتخار می گویند امام خامنه ای و این تملق نیست. بی بی سی. وی ا ای و من و تو و دست نشاندگان داخلی شان بدانند که 200 و چند نفری که امروز به این طرح رای داده اند و ظرف 20 دقیقه این رای داده شد و چه آنهایی که رای نداده اند همه یک حجت داشته اند و آن 200 و چند نفر بنابر نقلهایی که شد به این باور رسیدند که آقا اینگونه می خواهد ولی ما به این ...
مارتینز:گواردیولا گفت زندگینامه آغاسی رابخوان
؟ هرچه باشد شما از سال 2012 در مونیخ هستید و توماس مولر به عنوان یک مربی حرفه ای گویش بایرنی در کنار شما بوده است! -تا حالا یک سری واژگان و عبارت های بایرنی یاد گرفته ام، البته نه زیاد. ولی زبان آلمانی ام در مدتی که در این کشور هستم خوب شده؛ اگرچه ترجیح می دهم در مصاحبه ها به اسپانیایی جواب بدهم! شما بعد از پشت سر گذاشتن یک مصدومیت طولانی مدت، در دیدار مقابل دورتموند که با حساب 5 ...
قصه گویی و هنر تخیل
کودکان پرخاشگر سر می کردم. چگونه می توانستم آنها را آرام نگاه دارم؟ فرصتی اندک، ولی کافی داشتم تا چیزی برای خواندنشان پیدا کنم. چون آن روز مصادف با روز پاتریک مقدس بود. (2) داستان هایی از شاعر ایرلندی، ییتس، (3) را انتخاب کردم. تا دهانم را باز کردم، لهجه ای ایرلندی شنیدم، لهجه ای که باعث تعجب و حیرت بچه ها شد. به خواندن ادامه دادم. کودکان نیز همانند من، شیفته و مسحور، به داستانی که انتخاب کرده بودم ...
سازگار وژولیده وصرافان ودین پرور وانسانی وموید وحسان وسهرابی وشفق ودیگرشاعران وسوم محرم
راه افتادم سرم آورده اند با لگد، کاری که با پهلویِ زهرا(س) کرده اند صورتی از من نمانده بسکه خوردم پشتِ دست هق هقم را از سرِ لج سخت دعوا کرده اند آه، دندان هایِ من یک در میان افتاده اند بی هوا تا آستینِ غیظ بالا کرده اند تا به حدِّ مرگ بعد از آنکه هر بارم زدند از سرِ نو از خدا مرگم تمنّا کرده اند ریشه ریشه فرشِ سرخِ گیسوانم ریخته ...