سایر منابع:
سایر خبرها
که در کتاب گیسوان هزارساله، کاخ بردک سیاه، شوش و... آنها را روایت کرده است. او پیش از اینکه باستان شناس شود، خاطرات روزانه اش را می نوشت. خاطراتی که انگیزه نوشتن کتاب گیسوان هزارساله بود، کتابی درباره کاوش هایش. اما خاطراتی از جنس دیگر هم هستند که از زمانی که پسربچه ای ده، یازده ساله بود در ذهنش مانده اند. دیدار با بزرگانی که وقتی در کنار پدرش حبیب یغمایی به دیدارشان رفته بود یا درِ خانه شان را ...
، پاسخ می دهد: در دهکده ای که بزرگ شدم، جامعه ای بسته را تجربه کردم که با من خصمانه برخورد کرد. مادرم با مردی خارج از دهکده ازدواج کرد و سپس طلاق گرفت. دهلی اکنون خانه من است. من درختی هستم که ریشه های عمیقی دارد. اما در پاسخ به شما باید بگویم خیر؛ در هند گاو بودن امنیتش بیشتر است تا زن بودن! این طور اظهارنظرها درواقع از او چهره ای جنجالی ساخته. هرچند نویسنده ای چیره دست است. خدای چیزهای کوچک هم ...