سایر منابع:
سایر خبرها
خسروِ آواز ایران از این جهان رخت بربسته و همه ی این شور و شعور را با خویشتن برده است. تسلیت به هنر، تسلیت به ایران و تسلیت به ایرانیان آزاده. نگاهی به یک زندگی به گزارش مردم سالاری آنلاین ، محمدرضا شجریان در مشهد، در همسایگی آرامگاه نادرشاه، دیده به جهان گشود. میان پنج برادر و یک خواهر او تنها کسی بود که به موسیقی دلبستگی نشان داد؛ چراکه پدرش اصلا با موسیقی موافق نبود. او معلم قرآن ...
اکران آن به وجود آمد؟ چرا قریب به شش سال فیلم از گرفتن پروانه نمایش بازماند؟ در ابتدا باید بگویم، خبری که در برخی از رسانه ها درباره رفع توقیف دوئت منتشر شده صحت ندارد. این فیلم نه تنها تحت توقیف نبوده بلکه تمام وکمال و به همان ترتیب مدنظر من در دسترس است.اما حقیقت ماجرا، یعنی دلیل واقعی در محاق ماندن دوئت تا همین 2 سال پیش برخود ما یعنی من و عوامل سازنده فیلم هم پوشیده بود.در پاییز 93، همراه ...
واکنش های توییتری به گرداندن متهمانی که بر اساس اعلام پلیس اراذل و اوباش بوده اند را به انتخاب خبرنگار انصاف نیوز می خوانید: فاطمه کریمخان: متهم گردانی در تهران به شیوه ای که دیروز در جمهوری اجرا کردند سابقه دار است، اما معمول نیست! این یک روز معمولی در تهران نیست، اما کسانی که به یاد دارند آخرین بار چنین طرحی در ابعاد وسیع کِی و توسط چه کسانی اجرا شده باید زنگ هشدار را شنیده باشند ...
کانتیر در یک انبار ماشین های اسقاطی کشف می کنند. در همان حوالی جنازه سوخته فردی به نام سعید را می یابند که در کار قاچاق و تولید مواد مخدر بوده است. بعد از تحقیق متوجه می شوند که پدر سعید و خواهر ناتنی او رویا از کشته شدن او زیاد ناراحت نیستند زیرا او همیشه باعث آزار و ناراحتی انها بوده است. در بین قاچاقچیان مواد مخدر اسم فدری به نام شغال وجود دارد که در واقع راس حرم است اما پلیس قادر به کشف هویت ...
دنیای کوچکی است. کوچک به اندازه یک توپ. فقط نباید الکی شوتش کنی. الکی شوتش کنی شیشه همسایه را می شکند یا می رود می افتد بالای پشت بام همسایه و اگر دختری بیاید و آن را بردارد و بگویی توپ من است و دخترک آن را ندهد، دنیای تو همان جا در چشم های او تمام می شود. به علی اشرف درویشیان گفتم این داستان من است. گفت کدام؟ همان دنیا که شبیه توپ است؟ گفتم نه، آبشوران و داستانِ خون دماغ شدن من. دنیا کوچک است، باورم نمی شود این خود علی اشرف درویشیان بود که در نشر چشمه آن روزگار کنار حسن کیاییان نشسته بود و با هم گپ می زدند. کیاییان مرا با درویشیان آشنا کرد و به او سفارشم را کرد. انگار ما سال ها همدیگر را می شناختیم، دوستی ما زود پا گرفت. نوجوان دیروز، جوان انقلابی امروز بود. نسبت من با کیاییان و درویشیان، همین انقلاب بود. همان چیزی که آنها سال ها برایش مبارزه کرده بودند و حالا که انقلاب شده بود، درویشیان جزء ناکامان بود و ما کام مندان انقلابی. هاله شرمی بین ما بود. وقتی ما در ظهرهای گرم تابستان کتابِ او را می خواندیم، شاید او در زندان یا در خاطره زندان رفتن هایش بود. این هاله شرم بین ما همواره باقی ماند، حتی زمانی که برای آخرین بار به خانه اش در کرج رفتیم تا با او برای صفحه ادبیات روزنامه شرق گفت وگو کن ...
.... زاویه ایستادنم در ورودی موکب را طوری تنظیم کردم که هم بچّه ها را ببینم و هم زائرین را به داخل دعوت کنم. خاله أسماء چرا خشکش زده و نمی رود پِی کارش؟ مگر نشنید که گفتم نذر دارم؟ چه فرقی داشت برای او؟ مادرم پشت موکب مشغول خدمت بود و من ورودی موکب. پس چرا چشمان خاله أسماء اینطور به من زُل مانده؟ به هر حال برای من مهم نیست! این جا میایستم و به زائرین کوله به پشت خوشامد می گویم و دعوتشان می کنم ...
که بتوانیم به دوستی خداوند دست یابیم دوست داشتن حسین (ع) است. سید حسن نصر الله در ادامه افزود: شخصیت محوری و اصلی حادثه کربلا این انسانی است که خصوصیاتش را شرح دادیم. همان کسی که پیامبر در مورد او فرموده است حسین منی و أنا من حسین . اما مصیبت کربلا فقط در مورد این شخصیت بزرگ رخ نداده است و بلکه مجموعه ای از شخصیت های بزرگ دیگر که برادر و خواهر و برادرزاده و نزدیکان او بوده اند نیز در ...