سایر منابع:
سایر خبرها
طلاهایش را سرقت کنم. من قصد کشتن او را نداشتم و وقتی فرار کردم فکر کردم زنده می ماند. چقدر طلاهایش ارزش داشت که این تصمیم را گرفتی؟ همه این بدبختی های من به خاطر اعتیادم بود. من مدتی بود که به کراک و شیشه معتاد بودم. شوهرم هر چقدر پول برای خرجی زندگی و بچه هایم می داد، خرج اعتیادم می کردم . به همین دلیل روز حادثه قصد داشتم با سرقت طلا ها شیشه بخرم. چند تا ...
.... چون در آن زمان باردار بودم شوهرم مرا دلداری داد و ما برای زندگی به تهران آمدیم. وی درباره قتل دومین فرزندش گفت: بعد از به دنیا آمدن دومین فرزندم اسم او را هم ابوالفضل گذاشتم. ابوالفضل دو ماهه بود که شوهرم از کار بی کار شد. من شیشه مصرف می کردم و حال طبیعی نداشتم که فرزندم را به حمام بردم اما او در حمام مدام گریه می کرد. ابوالفضل چند بار در حمام از دستم سر خورد تا اینکه عصبانی شدم ...