سایر منابع:
سایر خبرها
. از شدت ناراحتی به حیاط آمدم نگاه هراسان، دل بیقرار و لبان لرزان من، همه گویای ندامت بود. قدمی بر جلو راندن و سه فرسخ از دل به عقب بازگشتن. سید مرتضی در را بست، به نماز ایستاد. او هنوز دفتر اخلاصش سپید بود. ساعتی بعد در خیابان در آغوشش بودم. گویی اتفاقی نیفتاده است. منبع : کتاب همسفر خورشید ...
(14) کَلَّا إِنَّهَا لَظَی ﴿15﴾ نه چنین است [آتش] زبانه می کشد (15) نَزَّاعَةً لِلشَّوَی ﴿16﴾ پوست سر و اندام را برکننده است (16) تَدْعُو مَنْ أَدْبَرَ وَتَوَلَّی ﴿17﴾ هر که را پشت کرده و روی برتافته (17) وَجَمَعَ فَأَوْعَی ﴿18﴾ و گرد آورده و انباشته [و حسابش را نگاه داشته] فرا می خواند (18) إِنَّ ...