داستان کوتاه | پرده های زرد نیست. حلقه های پرده هم نیست. سبوس توی یک سطل، یا خود سبوس هم نیست. آن حیوانی که به سرخی می زند و در مزرعه از توی سطل، سبوس می خورد، مردی که سبوس را در سطل ریخته، زنش یا آن بانک دار کشمش رنگی که قرار است وثیقه مزرعه را به اجرا بگذارد هم نیست. هیچ یک از اینها هیچ نیست ... ... ادامه خبر