. زیر چادر بودیم. سیل آمد. از آن جا یک جای دیگر رفتیم، یادم نیست. جهرم. یکی، دو سال هم آن جا توی چادر بودیم. بعد آمدیم این جا. فکر کنم 37 سال است از عراق بیرون مان کرده اند. دیگه ما اصل مان ایرانیه. شوهرم ایرانیه. حورا پرونده را بیار. به زبان عراقی حورا را راهنمایی می کند تا پرونده را پیدا کند و با بغلی از کاغذ به اتاق برگردد. عکس شوهرش را نشان می دهد که موذن اردوگاه بود. سیما بچه ندارد. به خاطر ...