سایر منابع:
سایر خبرها
، با او سر صحبت را باز کردم. اسمش حسین گرکانی نژاد بود. خیلی زود با او دوست شدم. از آنجا که هر دو از خانواده ای مذهبی بودیم و از لحاظ اعتقادی به هم می خوردیم، در یکی از اتاق های خوابگاه مستقر شدیم و ارتباط مان روز به روز بیشتر شد. بعد از مدتی از خوابگاه رفتیم و دو اتاق در یک خانه ی قدیمی اجاره کردیم. ترک خوابگاه و رفتن به خانه، سرآغاز ورود ما به مبارزات انقلابی شد. از یک طرف ارتباط مان با دانشجوهای ...