سایر منابع:
سایر خبرها
، گفت: من دارم میرم بغداد، ولی این انتقام خداست که دشمنان عراقی باید لخت و ذلیل و خار بشن! گفتم: دکتر آدم پیش خدا خار و ذلیل نشه! با ناراحتی و بدون خداحافظی به بازداشتگاه برگشتم. بچه ها فکر می کردند دکتر جمال و نگهبان ها قبول کرده اند یا لخت نشویم یا اگر شدیم آنها در جمع اسرای گالی حاضر نشوند. صحبت هایی را که بین من و دکتر جمال رد و بدل شده بود، برای بچه ها گفتم. زور بود و هیچ راهی جز ...