سایر خبرها
مجبور شدم به خارج بروم. دکتر گفت باید یک سال تحت نظر بمانی. چون نمی توانستم یک سال بیکار بمانم، تصمیم گرفتم امتحان ورودی دانشگاه را بدهم و رشته ام را در آنجا تمام کنم. این بود که امتحان دادم و چون در سطح خیلی خوبی بودم، بعد از دو ماه به من ساز دادند و در ارکستر سمفونیک نوازندگی کردم. جوان ترین عضو ارکستر بودم و ماهی 200 تومان حقوق می گرفتم. در ایران وقتی دیپلم گرفتم سخت ترین قطعات ابوا را به راحتی ...
روایتی ریشه: فارسی شادمان معنی: شاد، خوشحال و مسرور ریشه: فارسی شادن معنی: آهوی جوان که تازه شاخ بر آورده است، بچه آهو، زیبا و لطیف مانند بچه آهو ریشه: عربی شاه برزین معنی: نام شخصی در وندیدا (بخشی از اوستا) ریشه: فارسی شاهسون معنی: شاه (فارسی) + سون (ترکی)، شاه دوست، نام چند طایفه از طوایف ترک در ایران ...