سایر خبرها
برای آن ها فال بینی می کردم و آن ها هم که می دیدند حرف هایم درست از آب در می آید افراد دیگری را معرفی می کردند، اما من بابت این کار ها پولی نمی گرفتم. تا اینکه دو دخترخاله چند وقت قبل به خانه ام آمدند تا برایشان فال بگیرم. بعد از آن یکی از آن ها به نام سوسن با من صمیمی تر شد، به همین خاطر چند بار مرا به خانه اش دعوت کرد. رفت و آمدهایمان ادامه داشت تا اینکه بعد از مدتی رفتار سوسن تغییر کرد. رفتارش ...