سایر منابع:
سایر خبرها
می خوانم نمی دانی چه حالی میشم، تازه میدونم چه کسی را از دست داده ایم، مگه میشه یه سردار یک فرمانده جنگی اینقدر مهربون باشه اینقدر شجاع باشه، گاهی وقتا فکر میکنم که تو سردار مثل ما آدما نبودی بلکه یک فرشته بودی که خدا به ما داده بود اما ما آدما ... چی بگم از بزرگیت بعد از شهادتت احساس می کنم حس انتقام خون شما در رگهای بدنم بیشتر می خروشد و بیشتر احساس می کنم دخترت شدم اما من کجا و زینبت کجا ...
صدقه اش می روی که من هم خیلی دوستت دارم قربان تو بشوم حتماً دوباره به تو زنگ می زنم باشه؟ اگر کسی اهل واکاوی و روانشناسی مکالمات باشد خوب متوجه می شود در اضطرار هستی و لابلای کاری مهم فرصت کوتاهی پیش آمده و باید برگردی سراغ کار اما همین دم را هم غنیمت شمرده ای برای خریدن دلتنگی های کوچک دخترکی. ما مدام خاطره ها را مرور می کنیم. مثل خاطره اینکه گفته بودند یکی از فرزندان شهدا می خواهد تو ...
...! وقتی هم که تو نوبت نشستم انگار هر کسی می خواست سر صحبت رو یه جورایی باز کنه و ازم بپرسه چرا اومدم. رفتار دکتر هم بیشتر تو ذوقم زد. وقتی فهمید برای چی اومدم بهم گفت چه معنی داره؟ از کجا معلوم نیومدی بدونی نوع بکارتت چیه تا بعدش بری هر غلطی که دوست داری بکنی؟ من اصلا دختر معاینه نمی کنم. حالا هم برو که مریض زیاد دارم. انقدر از رفتار دکتر شوکه شده بودم که اصلا نتونستم چیزی بگم و فقط از مطبش زدم ...