سایر خبرها
سرگردانی او کی و کجا تمام می شود. برای همین هم آنچه می بینیم نمایش درخشان سردرگمی زنی است که انگار وسط یک باتلاق گیر افتاده و دست هایی سمتش دراز شده تا او را بیرون بکشند. اما زن می خواهد با دو دستش چند دست را بگیرد، آن هم نه برای نجات خودش، که بیشتر برای این که کمک کنندگان را ناراحت نکند! این ذره های جدا از هم هیچ موجود زنده ای را نمی سازند. باران کوثری در کوچه بی نام هارمونی ...
...؛ یعنی پیمانکار هستی؟ دلالیِ مصالح می کنم . چند وقت است دلالی می کنی؟ چهار، پنج ماه. پیش از این شوتی بود. شوتی یعنی کسی که از کشورهای حاشیه خلیح فارس جنس وارد می کند و این کار را خارج از چارچوب قوانین گمرکی انجام می دهد. نمی خواهم بگویم قاچاق، چراکه بسیاری از مردم قشم و مخصوصا روستاهای حومه آن، ده ها سال است که به بی آزارترین شکل ممکن مشغول این تجارت هستند و حالا با قوانین فعلی نام ...
قلبمه و نوک انگشتام. فکر نکنی من نمی بینم ها!... برای همین سال ها بود که در کارهای خانه به مهری کمک می کرد و جای همه کمد ها و محل تمام ظروف آشپزخانه را هم بلد بود. ظرف ها که تمام شد، به طرف اتاق رفت و لباس هایش را پوشید. جعفر سال های سال بود که بزرگ ترین دلخوشی اش کلاس عکاسی اش بود. تنها کلاس آموزش عکاسی در شهر که استادش نابینا بود!... شاید یکی از دلایلی که شاگردانش هم خیلی دوستش ...