سایر منابع:
سایر خبرها
...> فکرشو بکنید، از ته کوچه آسیا تا مدرسه خواجه نصیر، خیلی راه بود. اون سال مردود شدم. سال تحصیلی بعدی، نزدیکای مهر بود که یک بند گریه می کردم که من مدرسه نمی رم. یک روز مادرم اومد و بی مقدمه گفت: - نمی خوای بری مدرسه؟ - نه. - خیلی خب، بیا برو قالی بافی. - بله که می رم. از خدامه که برم. نگو با اوستاعلی اکبر خیرالهی هماهنگ کرده بود که من رو به مدرسه علاقه مند کنه ...
ام ازدواج کرده ام. چهار فرزند دارم، یک دختر و سه پسر. هفت نوه دارم. یکی از پسرهایم عقب ماندگی ذهنی دارد و صاحب سه فرزند است که پیش ما زندگی می کنند. چند سالی در جبهه بودم. سال 1362 در عملیات خیبر و بعد از آن در چندین عملیات دیگر شرکت کردم. در عملیاتی از ناحیه سر مجروح شدم و موج انفجار من را گرفت که در حال حاضر به خاطر آن موضوع دارو مصرف می کنم. هیچ موقع توقعی از بنیاد شهید نداشتم، چراکه هرکسی قدمی ...
دیبا زاهدی که با بازی در نهنگ آبی خودش رو بیش از پیش نشون داد و کلی عکسای جورواجور ازش اومد بیرون حالا تصویری عهد بوقی ازش ببینیم ولی جذاب! شایانیوز- دیبا زاهدی که دیگه از بازیگرای جَوون و جذاب سینما و تلویزیونه تصاویر بسیار زیادی از خود برای هواداران و فناش به اشتراک میذاره. دیبا زاهدی رو شاید به اسم نشناسید اما قطعا اگه از بیننده های سریال "آقازاده" و یا حتی "نهنگ آبی" بوده باشید ...
بریز و بپاش هاشون که بگذریم حضور همه وزرا و مسئولین کشور برای آدم یک جلسه مهم مملکتی رو تداعی می کرد و شاید انتظار داشتم اون شب مسئولین و همراهانشون صف بکشن پشت هم و یه هزار نفری رو تو سالن ببینم! ولی اون شب مواجه بودم با یه مجلس ساده ساده. مجلس جشنی از جنس مردم. چون پدر داماد از جنس مردم بود. در همه جای جشن سادگی بود و سادگی. در پذیرایی، ماشین عروس، شام در عین سادگی خوشمزه و خوش عطر ...
بعد از 1400 سال منت بر ما گذاشته تا حکومتی از خودمان داشته باشیم. ما به رهبر علاقه مندیم؛ اما درست کار کنید! درست عمل کنید! در کارها مشورت کنید! نگذارید مسائل ساده تبدیل به جنجال بشود. دربارۀ همان خانم که آن قضایا برایش پیش آمد، بنده ملاقاتی با اساتید دانشگاه داشتم. من یک کلمه حرف زد؟: که ما از این ماجرایی که برای این خانم پیش آمده ناراحتیم. این خانم دختر ماست، مثل همۀ دختران ایران. مگر آقا رسول ...