سایر منابع:
سایر خبرها
مردم به ستوه آمده نشان می دهد، از اسقفی می گوید که خود را نماینده خدا بر روی زمین می داند و هیچ نقدی نسبت به خود را تحمل نمی کند، از دینی سخن می گوید که پاسخگوی نیاز مردم نیست، از پلیسی حرف می زند که حاضر است برای چند سکه طلا یکی از بهترین انسان های روستا را بکشد، همان پلیسی که نانش در شایعه پرانی و خبرچینی است، در استبداد است و دیکتاتوری و بازوی قوی کلیسای تمامیت خواه به شمار می آید، برای حفظ خودش ...
ور به شرح جمله همه چیز زیر سر آخونداست پرداخته: اگر وانگهی من ادعا کنم که منظور از خواص می تونه همون پدیده نام آشنای این مرزوبوم یعنی آخوند [هم] باشه عجیب نیست که مریدان تشنج کرده جامه دَر سر به جاده ساوه و توابع رباط کریم گذارند که: شیخنا چه جفنگی است؟ مگر آخوند همان عفریت دهشتناک رداپوش نیست که هرروز بالای منبر می رود و حرف های نچسب و بی مزه می زند و از عشق و صفای خلایق حرصش می گیرد و هرچی حال ...
...> لرزش دست مرا می بینی؟ پسر الواتی کن! جوش مزن ما که از خوب شدن محرومیم لااقل، عرضة بد بودن، پیدا بکنیم خوب! پر تند نرو. حق با توست .. درد، معلوم، ولی درمان کو؟ من و تو، سخت در این مخمصه، تنها هستیم ما دو تن پرسه زن الواتیم حرف بی زور و زر این جا مفت است راستش، ما همه، مثل پشه بی جُربزه ایم ...