سایر منابع:
سایر خبرها
...> صدای رضایت بخشی که هنگام شکستن بند انگشتان می شنوید حباب های گاز نیتروژن است که در مفاصل شما می ترکد. پا بزرگترین قسمت بدن نیست، اما حدود 25 درصد از استخوان های ما را در خود جای داده است. بزرگ ترین و یکی از قوی ترین ماهیچه های ما ماهیچه ای است که روی آن می نشینیم – عضله سرینی ماکسیموس. وظیفه اصلی آن کمک به ما در نشستن نیست، بلکه این است که بدن ما را صاف نگه دارد. دنده ...
که می دانند دروازه ی ورود تشیع این وطن است و در گهواره هایش پر از علی ست. و داعشیان چه را می جویند؟ جز تمام شدن نام و فکر و منش و اندیشه و جوان مردی و عدالت علی (ع)، در دل و زندگی های ما. اما عمار ها و مالک اشتر ها و حجر بن عدی های این خاک، سکوت نکردند و در نفخ صور دفاع از حرم به پا خواستند و آرزو به گورشان کردند. و یادشان دادند که تا دنیا دنیاست، اگر تمام پدافندها و آفندها و موشک ها و ...
ورودی امامزاده همین در چوبی بود. محلی که در چوبی قرار داشت، اکنون در قسمت مخصوص به بانوان قرار دارد. در حیاط اصلی حوضی بود که آب آن از قنات سرپل تجریش تأمین می شد. آب از این قنات روانه حوض می شد و بعد از گذشتن از یک آبراه به سمت باغ های اطراف تجریش می رفت. کنار حوض پاشویه ای بود تا زائران در آب حوض وضو بگیرند، اطراف حوض بنشینند و استراحت کنند. در عکس دیگری که از آن دوران به یادگار مانده است، مردانی با لباس قجری دیده می شوند. یک قبا و شلواری بلند با گیوه ای به پا لباس مردان شمیرانی آن زمان بود. مسن ترها روی قبا شال می بستند و جوان ترها بدون شال آن را می پوشیدند. ...
گرفتن جلوی دید مرطوب می کرد. حالا تنها چیزی که از آن برایمان باقی مانده یک بافت کوچک در گوشه ی چشمان مان است که به احتمال زیاد در آینده به کلی آن را از دست خواهیم داد؛ و شاید بالاخره دیگر صبح ها با آن قی ناخوشایندی که شب ها در چشم هایمان به وجود می آید، از خواب بیدار نشویم. دانشمندان معتقدند در آینده ی دور و نزدیک انگشتان پاهایمان را به کلی از دست خواهیم داد. اجداد ما، نخستی ...
با انگشتانی که دیگر شلیک نمی کنند سینه سرخ ها بر آتش سرخ می شوند ----------- (3) ------------------------------- باران، اثر انگشت ها را شست آفتاب، رد پاها را پاک کرد ابرها گریختند و گناه سیل به گردن آسمان افتاد مظنون همیشگی !!! ********************************************** غزل تاجبخش تکاپو مکن برگ ها ریختند ...
اصلاحات نیوز؛ سیما، به اتهام قتل تحت بازداشت بود و نشسته بر صندلی راهروی کلانتری منتظر انتقال به دادسرا و تنها فکری که آزارش می داد، رؤیایی بود که با قتل همسرش ناتمام مانده بود. به گزارش روزنامه ایران، آخرین ضربه را که فرود آورد، تازه پشیمان شده بود، اما دیگر فایده ای نداشت! حالا با دست هایی خون آلود، روبه روی پیکری غرق در خون ایستاده و چشمانی را می نگریست که با نگاهی نیمه جان، نفرین ...