سایر منابع:
سایر خبرها
به گزارش خبرنگار ایمنا ، مراسم پیاده روی اربعین، از آئین های ویژه ای است که در ماه صفر برگزار می شود و مشتاقان امام حسین ( ع) و اهل بیت ( ع) سختی های مسیر را به جان می خرند و راهی خانه دوست می شوند، زائران این مسیر همراهانی نیز دارند که با تمام وجود و از صمیم قلب پذیرای زائران می شوند. حال و هوای مراسم اربعین، حال و هوایی غیرقابل وصف است و تمام سختی های مسیر با وجود عشق در قلب ها آسان ...
برنج محبوب ترین و پر مصرف ترین ماده غذائی در کشور است که بخش اصلی سبد غذایی و طبیعتا بخش مهمی از هزینه های خانوار را تشکیل میدهد.با گران شدن برنج و ورود ارقام بی کیفیت شناخت برنج خوب و مهمتر از آن شناخت فروشنده های معتر نقش مهمی در کاهش هزینه ها و افزایش کیفیت برنج خریداری شده ایفا میکند.در این مقاله در پی آن هستیم بهترین برنج فروشی شهریار را به شما معرفی کنیم. برنج این غله مهم یکی از ...
از دیروز چند بار آن راه را رفته و برگشته بودم... دلم می خواست بروم در خانه اش و سراغش را بگیرم؛ ولی اگر مادرش در را باز می کرد چه؟ می گفتم با امیر چه کار دارم؟ (صفحه 10 و 11) محمد و مصطفی رد امیر را گرفته اند؛ او با پاهای زخمی از خانه یکی از همسایگان بیرون رفته. حالا هم قصد دارند به بهشت زهرا بروند تا شاید اثری از دوستشان بیابند. البته حمید و جعفر هم جزو ناپدیدشدگان محله هستند. فروغ ...
جارت است . تو تا حالا چه فرصت هایی رو بر آب دادی؟ کامنت کن 5میلیون جایزه بگیر مطالب پیشنهادی به طور کلی، موج سوم قهوه تاثیر قابل توجهی بر صنعت قهوه داشت . تمرکز بر یک تجربه دلپذیر قهوه، کیفیت دانه های قهوه و توجه به نیازهای اجتماعی و محیطی، صنعت قهوه را به سطح جدیدی از حرفه ای بودن رسانده است . موج سوم قهوه نشان می دهد که برندهای قهوه و علاقه مندان به آن آماده تغییرات مناسب برای بهبود و بهینه سازی ا ...
تکان می دهم و می رود. پایانه مرزی شلمچه شبیه صحرای محشر شده است. و این آدم ها، انگار مردگانی مدهوش، که از قبرهایشان بیرون آمده اند تا جواب خدا را بدهند! که بگویند چه کرده اند با عشق حسین (ع) در این همه سال. قاطی شان می شوم. مثل دانه های شن. می خواهم طعم مشایه بودن را حتی شده تا لب مرز بچشم. پیرمردی با عرقچین نخودی و ابروهایی سفید و در هم تنیده روی یکی از سکوهای پایانه نشسته تا نفسی چاق ...
. هوا هم آنقدر بد بود که حتی نمی شد پنجره را باز کرد. یا طوفان بود و خاک و صدای شکستن شاخه های درخت ها می آمد و یا باران بود و مه و سرمای شدید. و بالاخره هم سرما خوردم و آن چنان سرمائی خوردم که وقتی برمی گشتم پشت ماشین زیر چهار تا پتو دراز کشیدم با گلوی روغن مالیده و سردرد وحشتناک و سرفه و هزار چیز غیرقابل تحمل دیگر و حالا هم که دارم این نامه را برایت می نویسم آنقدر تب دارم که چشمم باز نمی شود ...